مسجد شريف نبوي صلى الله عليه و آله در طول تاريخ

مشخصات كتاب

سرشناسه : انصاري، ناجي محمدحسن عبدالقادر، 1943-

عنوان و نام پديدآور : مسجد شريف نبوي در طول تاريخ/ تاليف ناجي محمدحسن عبدالقادر الانصاري؛ ترجمه عبدالمحمد آيتي؛ تلخيص رضا مختاري.

مشخصات نشر : تهران: نشر مشعر، 1379.

مشخصات ظاهري : 215 ص.:مصور، جدول.

شابك : 6500ريال:9646293735

يادداشت : چاپ دوم: 1380.

موضوع : مسجد النبي، مدينه -- تاريخ.

موضوع : مدينه -- تاريخ.

شناسه افزوده : آيتي، عبدالمحمد، 1305 - ، مترجم

شناسه افزوده : مختاري، رضا، 1342-

رده بندي كنگره : DS248/م 4 الف 8 1379

رده بندي ديويي : 953/8

شماره كتابشناسي ملي : م 79-2710

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص: 5

پيش گفتار

درباره مدينه منوّره و مسجد شريف نبوى و تغييرات آن در طول تاريخ، آثار متعدّدى نگاشته شده؛ از جمله «عمارة وتوسعة المسجد الشريف النبوى عبر التاريخ» از ناجى بن محمّد حسن عبدالقادر الانصارى. اين كتاب نخست بار به همّت انجمن ادبى مدينه منوّره به سال 1416 ق در مدينه، با ويرايش و مقدّمه عطيّه محمّد سالم در 284 صفحه وزيرى چاپ شده است. بخش مهمّى از اين كتاب به توسعه مسجد شريف نبوى در عهد دولت سعودى اختصاص دارد، امّا از نابود شدن بخشى از آثار مهمّ تاريخى مدينه منوّره بر اثر توسعه مسجدْ سخنى به ميان نيامده است. همچنين درباره بقيع- با همه اهمّيت آن- سخنى در آن نيست.

مؤلّف به سال 1363 ق در مدينه به دنيا آمده و آثار

ص: 6

چاپ شده و چاپ نشده اى دارد. وى اين اثر را در 17 جمادى الاولى 1415 در مدينه به پايان برده است. بنابر اين از جديدترين و كاملترين آثار در اين زمينه محسوب مى شود.

اين كتاب داراى شش فصل و يك مقدّمه و خاتمه است، همراه با فهرست مآخذ و فهرستى از جدولها و عكسها، و مزيّن به تصويرهايى زيبا از مدينه منوّره و مسجد شريف نبوى. همچنين زندگى نامه كوتاه مؤلّف نيز در پايان آن درج شده است.

با توجّه به اهمّيت موضوع و كتاب، مترجم توانا استاد عبدالمحمّد آيتى (حفظه اللَّه) اين اثر را- بجز حدود يك سوم آن كه براى خواننده فارسى زبان لازم نبوده- به فارسى ترجمه و فاضل محترم جناب مستطاب آقاى على ورسه اى آن را ويرايش كرده اند كه با عنوان «تعمير و توسعه مسجد شريف نبوى در طول تاريخ» منتشر شده است.

(تهران، نشر مشعر، وابسته به حوزه نمايندگى ولىّ فقيه در امور حج و زيارت، چاپ اوّل، 1378)

از آنجا كه در اين ترجمه مطالبى ويژه اهل فن و متخصّصان هست، و عموم زائرانِ حرم شريف نبوى را به كار نمى آيد،

ص: 7

به منظور عامتر شدن فايده آن و استفاده بيشتر فارسى زبانان، معاون آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظّم رهبرى از اين ناچيز خواستند تا آن را خلاصه، و پاره اى از مباحث غير ضرور را حذف كنم. بحمداللَّه اين بنده نيز آن را به صورتى كه مشاهده مى شود تلخيص كردم. در اين تلخيص بيش از يك سوم مطالب ترجمه حذف شد. بنابراين مشتمل بر حدود نيمى از مطالب اصلِ متن عربى است. از جمله مطالب محذوف، عمده مآخذِ مطالب در پاورقى ها و فهرست مآخذ است كه عموم خوانندگان فارسى زبان را از آنها حظى نيست. خواستاران آگاهى از آنها مى توانند به اصل عربى يا ترجمه فارسى مراجعه كنند.

همچنين گذشته از تلخيص، پاره اى از مطالب ترجمه ويرايش شد و هر جا ابهام يا احتمال خطا در ترجمه وجود داشت به متن عربى مراجعه و مواردى از ترجمه اصلاح شد. همچنين در روانى و گويايى مطالب سعى بسيار شد.

اميد است اين عمل ناچيز مورد قبول حضرت خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله واقع شود.

بسيار شايسته است كه صاحب همّتى با تتبّع و تفحّص كامل و نظمى دقيق اثرى مشابه اين اثر سودمند در

ص: 8

سرگذشت و سرنوشت قبرستان بقيع پديد آورد و بسيارى از ابهامها را در اين زمينه بزدايد.

از خداى سبحان مسألت مى كنم كه همه شيعيان را از فيض زيارت مرقد منوّر نبوى و قبر مطهّر فرزندانش در بقيع بهره مند فرمايد.

رضا مختارى

شعبان المعظّم 1420 ه- آذرماه 1378

قم مقدّس

ص: 9

مقدمه مؤلّف

مقدمه مؤلّف

سپاس و ستايش خداوندى را كه در قرآن خود، مسجد را ياد كرد و درود و سلام آن كس را كه به دستان خود مسجد و مقام خويش را بنا نمود و بر خاندان او كه رهروان بهترين و درست ترين راه ها هستند.

و بعد: پس از آنكه رسول خدا محمد مصطفى صلى الله عليه و آله به مدينه منوره نزول اجلال فرمود، نخستين كار او، بناى مسجد بود، كه آنجا را مكان عبادت و مركز فرمانروايى و ضيافتگاه و محكمه داورى و مجلس رأى زدن و مقرّ راهنمايى و محلّ محبت و الفت ميان مسلمانان قرار داد.

مسجد دارالعلمى بود كه اصحاب در آنجا اصول راستينى را، كه دين حنيف اسلام بر روى آن استوار شده بود، مى آموختند و چون آن اصول را فرا مى گرفتند، بيرون مى آمدند تا مردم را از ظلمات گمراهى و كوردلى و جهالت نابخردانه برهانند و به عرصه روشن هدايت

ص: 10

خداوندى و شريعت تابناك اسلامى بيرون آرند. برخى از آنان سرداران ميدان نبرد شدند و برخى فقيه و محدّث و گروهى عالم و مورّخ.

از مسجد شريف نبوى، نورِ يقين درخشيدن گرفت و نداى حق طنين انداز شد و هدايت گسترش يافت و پرده هاى كفر و شرك بردريد و ابرهاى ضلالت پراكنده شد تا زمين منوّر به انوار الهىِ دادگرى گرديد.

از مسجد شريف نبوى، داعيان و مبلغان اسلام مشعل هاى علم و رسالت و صلح را به اكناف معموره زمين بردند تا عالم را از لوث ظلمتِ جهل و كفر وطغيان بزدايند ونور علم و تمدن و عدالت و ايمان را بگسترانند.

مسجد شريفِ نبوى، آنجا كه محمد مصطفى صلى الله عليه و آله از همان روز نخست اساس آن بر بنيان تقوا نهاد و به دست مبارك خويش بنايش نمود و اصحاب بزرگوارش- رضوان اللَّه عليهم- دامن جهد بر كمر زده در اين مهم يارى اش كردند.

مسجد شريفِ نبوى، جايى كه اجر عبادت در آنجا مضاعف است و يك نماز در آنجا از هزار نماز در مساجد ديگر، جز مسجدالحرام، بهتر و برتر است.

مسجد شريف نبوى، جايى كه دلها در هواى آن

ص: 11

مى تپند و از سراسر عالم به سوى آن بار سفر برمى بندند؛ تا از آن همه اجر و ثواب بهره جويند و در سايه امنش بيارمند و در روضه و مقام آن نماز بگزارند و بر پيامبر صلى الله عليه و آله و يارانش درود بفرستند.

به جان، مشتاقِ آن شدم كه درباره مسجد شريف نبوى در مدينه منوره چيزى بنويسم. در باره مسجدى كه مكان آن را نه هيچ انسانى، كه خداى- عزّوجلّ- برگزيده است. و اصحاب كبار با مصطفى صلى الله عليه و آله در بناى آن مشاركت كرده اند و رسول اللَّه صلى الله عليه و آله خود با مهاجران و انصار خشت و سنگ كشيده اند و براى ترغيب آنان به كار و تحريض همّتشان رجزهاى غرور آفرين خوانده اند تا امروز خواننده گرامى، آن منظره جليل و جميل را به عيان بنگرد و رسول اللَّه صلى الله عليه و آله را ببيند كه چه سان خشت و سنگ حمل مى كرده و با دستان شريف خود آن مكان طيب و طاهر را بنا مى نموده است. و نيز دريابد كه پيشينيان چگونه به راه او رفته اند و به سنت او اقتدا كرده اند و اين امر تا زمان ما همچنان بر دوام است.

به جان، مشتاق آن شدم كه در باره مسجد شريف نبوى چيزى بنويسم؛ در باره مسجدى كه به مثابه قلب مدينه منوره است و محور سازمان عمرانى آن. از اوان كودكى

ص: 12

همواره درميان رواق هايش گشته ام و بر ستونهايش گذشته ام و در صحن و زير مناره هايش نشسته ام و به تلاوت قرآن و استماع حديث گوش جان سپرده ام، چندان كه بر دل من اثرى ژرف مى نهاد و عطر آن مكانِ بهجت اثر در اعماق جانم مى نشست.

به جان، مشتاق آن شدم كه در باره مسجد شريف نبوى چيزى بنويسم، به ياد روزگارى كه آنجا تنها مكان روشن مدينه منوره بود، در آنجا در زير گنبدها و چلچراغ هايش درس هايمان را مى آموختيم و بر آستان آن تربيتى روحانى مى يافتيم و دل و جان را نيرو مى بخشيديم و اين حظّ روحانى، همانند چشمه اى جوشان و جاودان و زندگى بخش در وجود ما سارى و جارى مى شد.

به جان، مشتاق آن شدم كه درباره مسجد شريف نبوى چيزى بنويسم و اين انديشه را از پيش در خود پرورانده بودم. از يك دهه پيش، هنگامى كه در باره آموزش و پرورش در مدينه منوره، از سده اول هجرى تا سال 1412 تحقيق مى كردم، به گرد آورى منابع وثبت يادداشت هايى پرداختم و بربسيارى ازمعلومات در كتاب هاو منابع اساسى از قديم و جديد دست يافتم. پس از چاپ كتاب «آموزش و پرورشِ» خود، ديدم كه ديگر

ص: 13

جاى درنگ و انتظار نيست، با يارى خواستن از خداى- عزّوجلّ- قدم در راه اقدام نهادم و بار ديگر بر منابعى كه بعداً به كتاب در افزودم، دست يازيدم و روشى علمى و مستند و اصولى در پيش گرفتم و كتاب را با نقشه ها و نمودارها و تصاويرى ديرياب بياراستم؛ به شيوه اى كه خواننده گرامى بر موارد توسعه و ترميم و اصلاح مسجد شريف نبوى بر طبق سال ها و دوره هاى تاريخى، آگاه گردد. اين ها بود مهم ترين انگيزه هاى من در انتخاب اين موضوع.

اينك كتاب شامل شش «فصل» است و يك «خاتمه» و يك «فهرست كلّى» در مطالب كتاب و «صورتى از همه مراجع و منابع».

خوشحالم كه به همه كسانى كه- بعد از خداوند عزّوجلّ- مرا در اين مهم يارى كرده اند؛ از استادان و همگنان و خانواده و فرزندان و دوستان عزيز سپاس خود را تقديم دارم.

از خداى بزرگ اميد دارم كه در اين تحقيق موفق شده باشم تا آنچه كرده ام مقدمه تحقيقات ديگرم در همين موضوع شود، و هر نقص و قصورى كه در اين كتاب مرتكب شده ام، صورت كمال يابد. البته مدعى كمال نيستم

ص: 14

كه كمال مطلق ويژه ذات بارى تعالى است. من كوشش فراوانى به كار داشته ام و اگر توفيقى يافته ام، به فضل و حسن توفيق خداوندى بوده است و اگر نه مرا همين بس كه روزگارى را بر آستان مسجد شريف نبوى و ميان ستون ها و روضه اش و منبرش و محراب هايش و گنبدهايش و مناره هايش گشته ام و در چگونگى توسعه و تعمير آن، در طول تاريخ سير كرده ام.

باز از خداوند متعال مى خواهم رنج مرا، كه از روى اخلاص صورت گرفته است، بپذيرد.

ناجى محمد حسن عبدالقادر الانصارى

مدينه منوره، 17 جمادى الأولى، سال 1415 ه.

ص: 15

فصل اول: نيروها و عوامل مؤثّر در بناى مسجد شريف نبوى

اشاره

ص: 16

ص: 17

اوّل: ويژگى هاى مكان و موضع مدينه منوره

مدينه منوّره را ويژگى هايى است كه آن را از ديگر شهرهاى عالم متمايز مى سازد. مكان آن در نوع خود يكتاست و هجرتگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله، مدينه منوره در اقليم حجاز واقع شده؛ در منطقه غربى از مملكت عربستان سعودىِ امروز، و تقريباً در 150 كيلومترى خاور درياى سرخ، در ارتفاع 600 متر از سطح دريا، از مكه مكرمه 420 كيلومتر فاصله دارد و از رياض پايتخت عربستان 990 كيلومتر و از ينبع در ساحل دريا 240 كيلومتر.

از حيث مكانْ مدينه واحه اى است پر نعمت و آبادان، كوه هاى بزرگ و كوچك، گاه در سلسله هاى همانند و پيوسته و گاه جدا از يكديگر آن را در ميان گرفته اند. كسى كه به مدينه منوره مى آيد، از مسافت 150 كيلومترى، از همه راه هاى برّى آن را از دور تواند ديد و به سبب مساعد بودن

ص: 18

خاك و وجود آب، مزارعى در اطراف آن گسترده است.

مدينه محصور است ميان دو لابه زمين سنگلاخ آتش فشانى، از دو جانب مشرق و مغرب. اين دو حدود حرم مدينه اند از مشرق و مغرب آن؛ همان گونه كه رسول اللَّه صلى الله عليه و آله حدود آن را معين كره است.

ديگر از ويژگى هاى مدينه اين است كه محصور است ميان دو كوه؛ از شمال و جنوب. اين دو كوه حد شمالى و جنوبى مدينه اند. در شمال كوه ثَور است و در جنوب كوه عَير. اين حدى است كه رسول اللَّه صلى الله عليه و آله معين كرده است. كوه ثور همانند گاوى است خفته، در شمال احد. و كوه عير در نزديكى ذوالحُلَيفه است.

هواى مدينه منوره در تابستان گرم و خشك است و در زمستان سخت سرد.

چاه ها يكى از آبشخورهاى اصلى است كه به مدينه آب مى رسانند. در دوره حكومت سعودى ها، چشمه ها و چاه ها پُر شده است؛ زيرا دولت آب آشاميدنى شهر را به فراوانى تهيه مى كند و آب شيرين شده از دريا به شهر كشيده شده است.

از ديگر خصوصيات مدينه، حاصلخيز بودن زمين و فراوانى آب و اشتهار وسيع آن در امر كشاورزى است،

ص: 19

به ويژه به داشتن انواع متعدد نخل و خوبى محصول مشهور است. در مدينه صدر اسلام، صنايع دستى و نيز حرفه هايى كه با محصولات كشاورزى ارتباط داشتند معمول بود.

جنبه هايى ازمشخصات تاريخى مدينه منوره

دوم: جنبه هايى ازمشخصات تاريخى مدينه منوره

اشاره

تاريخ مدينه منوره به پيش از ميلاد مسيح عليه السلام مى پيوندد.

پيش از هجرت رسول گرامى صلى الله عليه و آله آنجا را «يثرب» مى گفتند.

يثرب نام منطقه اى است از شمال غربى مدينه تا غرب مرقد حمزه سيدالشهدا.

1- مدينه منوره در عصر جاهلى

ساكنان مدينه در اين برهه از زمان، از نژادهاى مختلف و داراى عقايد گوناگون بودند، چون در آن زمان ها حكومت نيرومند واحد وجود نداشت كه همه افراد آن جامعه را تحت سلطه خويش در آورد، قوّت و قهر از آنِ جماعتى بود كه قوى تر مى بود. بنابراين بايد گفت كه جامعه مدينه در آن عصر يك جامعه قبيله اى بوده است.

ص: 20

2- مدينه منوره در عهدرسول اللَّه صلى الله عليه و آله وخلفا (1- 40 ق.)

با هجرت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله در روز دوشنبه 12 ربيع الأول سال اول هجرى مدينه مركزيتى ارجمند و عالى يافت و نخستين عاصمه يا مركز اسلام گرديد. آمدن رسول خدا صلى الله عليه و آله موجب صلح ميان دو قبيله اوس و خزرج گرديد و ميان مهاجران و انصار پيمان برادرى بسته شد و همه تلاش هاى فتنه انگيزانه يهود باد هوا شد. مسجد شريف نبوى دو بار ساخته شد؛ يك بار هنگامى كه به مدينه تشريف آورد و بار ديگر هنگامى كه از غزوه خندق باز گرديد. پيامبر صلى الله عليه و آله در اطراف مسجد به ساختن خانه ها فرمان داد، و خانه هاى مهاجران و انصار در اطراف مسجد بنا شد. عمر نيز مسجد شريف نبوى را توسعه داد. همچنين عثمان به توسعه مسجد اقدام كرد تا آنگاه كه دارالخلافه اسلامى در عهد على بن ابى طالب عليه السلام از مدينه به كوفه انتقال يافت.

3- مدينه منوره درعهد امويان و عباسيان (40- 656 ق.)

با آنكه در عصر اموى مركز حكومت اسلامى از كوفه به دمشق منتقل شد. مسجد نبوى همچنان توسعه مى يافت، از جمله در عهد وليدبن عبدالملك و به دست عامل او بر

ص: 21

مدينه، عمر بن عبدالعزيز. همچنين در عهد، مهدى عباسى چند بار مسجد ترميم شد و در آن اصلاحاتى صورت گرفت. تا سال 654 ق. كه در آنجا آتش افتاد؛ از جمله سقف چوبى آن بكلى سوخت و منبر نابود شد و درها و خزائن و پنجره ها طعمه حريق گرديد.

4- مدينه منوّره در عهد مماليك بحرى (656- 784 ق.)

با استيلاى مغول بر بغداد، در سال 656 ق. دولت عباسى منقرض شد و مدينه زير نظر و مسؤوليت مماليك بحرى مصر در آمد. سلاطين بحرى، مسجد مدينه منوره را مورد توجه و اهتمام قرار دادند. تعميرات و اصلاحات در آن ادامه يافت و براى مسجد چند بار منبر فرستادند.

آخرين اصلاح در عهد سلطان شعبان (754- 778 ق) بود.

وى براى مسجد شريف نبوى گنبدى ساخت.

5- مدينه منوره در عهد مماليك چركسى (784- 923 ق.)

از آغاز حكومت مماليك چركسى، اهتمام به مدينه منوره، همچنان استمرار داشت. به ويژه اهتمام به مسجد شريف نبوى و عمارت و ترميم و تعمير آن سرلوحه اقدامات آنان بود. در عهد قايتباى اصلاحات مهمى در آن

ص: 22

صورت گرفت، كه عمارت و ترميم هاى او بر كوششى كه وى در توسعه مسجد شريف نبوى به كار برده است گواهى مى دهد. تا سال 886 ه. كه صاعقه اى بر مئذنه جنوب شرقى فرود آمد و بار ديگر آتش در مسجد شريف افتاد.

سلطان قايتباى فرمان داد، آن را تعمير كنند. از مصر مصالح و معمار و كارگر فرستاد و اموالى بدان اختصاص داد.

6- مدينه منوره در عصر دولت تركان عثمانى (923- 1344 ق.)

از آغاز استيلاى عثمانيان بر مصر و برافتادن حكومت

ص 24

مدينه منوّره در سال 1325 ق. كه پيرامونش ديوار كشيده شده

ص: 23

مماليك در سال 923 ق حجاز تحت سلطه آنان در آمد.

عثمانيان نيز به حرمين شريفين توجه خاص مبذول مى داشتند و در مسجد شريف نبوى اصلاحات و تعميراتى انجام دادند. از جمله آنكه در عهد سلطان عبدالمجيد بيشترين و بزرگترين تعميرات در مسجد صورت گرفت. او مسجد را از نو بنا كرد. اين كار 12 سال: از 1265 تا 1277 ق مدت گرفت.

اسلام انصار

سوم: اسلام انصار

چون خداى- عزّوجلّ- خواست دين خود را آشكاركند و پيامبرش صلى الله عليه و آله را پيروزى و عزت دهد و وعده اى را كه به او داده بود بر آورد، رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به هنگام حج با جمعى از انصار ديدار كرد و دين خود را بر قبايل عرب عرضه كرد. وى هر سال در موسم حج چنين مى كرد.

يك بار كه در عقبه ايستاده بود، گروهى از انصار، كه خدا بر ايشان اراده خير كرده بود، نزد او آمدند. اينان شش تن بودند.

ص: 24

پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را به اسلام فرا خواند. يكى از آنان گفت:

بدانيد كه او همان پيامبر است كه يهود شما را به ظهور او تهديد مى كنند. مبادا كه ايشان در ايمان آوردن به او از ما پيشى گيرند. پس آنان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله را تصديق كردند و اسلام را، كه به آنان عرضه شده بود، پذيرفتند و گفتند ما قوم خود را در حالى ترك كرديم كه دشمنى و شرّ، آن گونه كه در ميان آن هاست، در ميان هيچ قومى نيست، باشد كه خدا به وسيله تو ما را با هم متحد كند. اينك ما به نزد آن ها باز مى گرديم و به سوى تو دعوتشان مى كنيم و دينى را كه به ما عرضه داشته اى و ما پذيرفته ايم به آنان عرضه خواهيم كرد. اگر ايشان اسلام آورند، هيچ كس از تو پيروزمندتر نخواهد بود! سپس از نزد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به محلهاى خود باز گشتند، در حالى كه خود ايمان آورده و تصديق نبوت كرده بودند. چون به مدينه، نزد قوم خود رفتند، در باره پيامبر صلى الله عليه و آله با آنها سخن گفتند و آنها را به اسلام فرا خواندند. تا اسلام در ميان شان رواج يافت. از آن پس خانه اى از خانه هاى انصار نبود مگر آن كه در آنجا سخن از رسول اللَّه صلى الله عليه و آله بود.

چون خداى تعالى اراده كرده بود كه از مردم مدينه

ص: 25

براى پيامبر صلى الله عليه و آله پشتيبان و براى دينش ياورى قرار دهد، آن قوم را برگزيد. اينان بذر آن شجره طيّبه اى بودند كه ريشه در زمين ثابت دارد و شاخه در آسمان. پس از اين واقعه در موسم حجّ سال دوازدهم بعثت، دوازده تن ديگر نزد پيامبر آمدند. از اين جمع، پنچ تن از همان شش تن بودند كه در سال پيش به او پيوسته بودند. اينان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله را ديدار كردند، به او دست بيعت دادند، و اين بيعت عقبه نخستين بود.

و در سال بعد يعنى سالى كه پس از عقبه نخستين بود، سال سيزدهم بعثت هفتاد و سه مرد و دو زن از مدينه به قصد حج بيرون آمدند و رهسپار مكه شدند. اينان با پيامبر صلى الله عليه و آله در منا، به گونه اى كه قريش آن ها را نبينند، ديدار كردند و در حضور عباس عموى پيامبر صلى الله عليه و آله و على بن ابى طالب عليه السلام دست بيعت دادند. اين بيعت را «عقبه دوم» ناميده اند. در اين بيعت تعهد كردند كه به مال و جان از او دفاع كنند و دعوتش كردند كه به يثرب هجرت كند تا در حمايت آنان باشد. چون كار بيعت به پايان رسيد، آن قوم به مدينه بازگرديدند و منتظر ورود رسول اللَّه صلى الله عليه و آله شدند.

ص: 26

چهارم: فضيلت مدينه منوره

در فضيلت مدينه منوره و علوّ مكان و رفعت منزلت آن، فراوان نوشته اند. مدينه حرم رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سراى هجرت اوست. مرقدش در آنجاست و ساكنان آن همسايگان پيامبر صلى الله عليه و آله هستند و هر كه از مؤمنان در آن سر زمين بميرد، مستوجب شفاعتش گردد.

همان گونه كه مكه حرم ابراهيم است، مدينه حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «ابراهيم مكه را حرم قرار داد و براى مردمِ آن دعا كرد و من مدينه را حرم قرار دادم، همان گونه كه ابراهيم مكه را حرم قرار داد. من دعا كردم كه خداوند در صاع آن و مدّ آن بركت دهد، همان گونه كه ابراهيم براى مردم مكه دعا كرد» در فضيلت مدينه همان بس كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را دوست مى داشت و در حقّ آن دعا كرد و فرمود:

اگر بدانند مدينه براى آنها بهتر است، هيچ كس از روى بى ميلى آن را ترك نمى گويد مگر آنكه خدا بهتر از او را به جاى او به مدينه دهد. و كسى بر تنگى

ص: 27

معيشت و سختى هاى آن شكيبايى نمى ورزد مگر آنكه در روز قيامت او را شفاعت مى كنم.

خلاصه آن كه: مدينه منوره محبوب ترين سرزمين ها در نزد خداوند سبحان است؛ آنجا سراى ايمان است. بر دروازه هاى آن نگهبانانى است از فرشتگان. دجّال و طاعون را در آنجا راه نباشد و پس از ويرانى همه دنيا ويران مى شود. مدينه مرقد و مزار برترين خلق خدا محمد مصطفى صلى الله عليه و آله است و مهبط وحى اوست. در آنجا جايى نيست مگر اينكه جايگاه نزول آيه يا آياتى از قرآن است يا محل روايت يا حديثى از احاديث شريف نبوى است.

مدينه حرم خداوندى و حرم پيامبر اوست و خداوند وعده هاى نيكو داده به كسى كه بر تنگى معيشت و سختى هاى آن صبر كند، يا در مسجد آن نماز بگزارد يا از خرمايش بخورد يا از آبش بياشامد و خداوند خاك آن را شفا قرار داد.

از فضائل مدينه منوره كثرت نام هاى آن است و كثرت نام ها بر شرف آن دلالت كنند. بيشتر نام ها، صفات او و در بزرگداشت آن و اظهار فضايل و مآثر اوست.

و ما در اينجا برخى از آن نام ها را براى مثال مى آوريم و نه همه آنها را:

ص: 28

مدينه را «منوره» افزودند؛ زيرا به نور خدا و هدايت رسول صلى الله عليه و آله روشن شده است.

«طابه»، «طَيْبَه»، «الدار»، «الحبيبه»، «المحبوبه»، «دارالهجرة»، «دارالفتح»، «مأرِز (ملجاء) الايمان»، «سيّدة البلدان»، «المحفوظه»، «الجابره»، «المرزوقه»، «المباركه» و غير آن ها. همه اين ها نام هايى است كه مدينه بعد از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله به آن ها معروف شد. و روايت كرده اند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله مردم را از اينكه بگويند «يثرب» نهى فرمود.

پنجم: فضيلت مردم مدينه منوّره

مردم مدينه همسايگان پيامبر و رونق بخشندگان به مسجدش ونيز ساكنان شهرش هستند، تا هنگامى كه به كتاب خدا و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله تمسك مى جويند و به راه او مى روند و اوامرش را اطاعت مى كنند و از نواهى اش مى پرهيزند، به قدر و منزلت از همه مردم برتراند و از حيث مكانت شريف تر و به محبت و احترام و تقدير و تعظيم سزاوارتر.

ص: 29

پيامبر صلى الله عليه و آله به سبب علاقه و محبّتى كه به مردم مدينه داشت و به جهت بزرگداشت آنان و عطوفت و رحمت به خردسالانشان، در حق ايشان دعا كرد و فرمود:

بار خدايا! بركت ده در ثمرات ما و بركت ده به شهر ما و بركت ده در صاع ما و بركت ده در مُدّ ما.

و نيز روايت شده كه نوبرانه اى به نزد او آوردند. فرمود:

بار خدايا! بركت ده به شهر ما و به محصولات ما و به مدّ ما و به صاع ما. بركت بر بركت.

سپس آن را به خردترين كسى كه در حضورش بود، عطا نمود.

پيامبر صلى الله عليه و آله ديگران را از آزار كردن اهل مدينه يا تعرض به آنان بر حذر داشت و فرمود:

هيچ كس بر مردم مدينه كيدى روا نمى دارد مگر آن كه خود ذوب و نابود شود؛ آن سان كه نمك در آب ذوب و نابود مى شود.

آن حضرت مردم را به مردن در مدينه ترغيب مى كرد، تا مستوجب شفاعت او گردند و او بدان گواهى دهد و در ميان نخستين گروهى كه محشور مى شوند با او محشور شوند. و اين از امتيازات مجاوران در مدينه است. همچنين سفارش كرد كه هركس امور مسلمانان و امور مدينه را بر

ص: 30

عهده مى گيرد بايد كه به انصار نيكى كند.

فضايل مدينه بسياراست، آن سان كه به حساب نمى آيد.

مورّخان و علما در آثار خود، آن فضايل را ذكر كرده اند، مى توان به آنها رجوع كرد.

ششم: فضيلت مسجد شريف نبوى

مسجد شريف نبوى را در نزد خداى- عزّوجلّ- فضيلت بسيار و منزلت بزرگ است. درآنجا ثواب نمازگزاران مضاعف است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

يك نماز در اين مسجد برتراست از هزار نماز در ديگر جاى ها، مگر مسجدالحرام.

مسجد شريف نبوى را امتيازى ديگر است كه مساجد ديگر از آن بى بهره اند و آن روضه شريفه است كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «بين خانه من و منبر من روضه اى است از روضه هاى بهشت.»

از آداب مسجد شريف نبوى يكى اين است كه چون زائر به آن رسد، مستحب است كه هنگام دخول پاى راست

ص: 31

را پيش دارد و بگويد:

أعوذُ باللَّه العظيم وَ بِوَجْهِهِ الْكَريم و سلطانِهِ القديم مِنَ الشَّيطان الرَّجيم. باسم اللَّه اللّهمّ صَلِّ عَلى محمّد و على آل محمّد، اللّهمّ اغْفِرْلي ذنوبي و افتَح لي أبواب رَحمَتِك

هنگام دخول در مساجد ديگر هم مى توان اين دعا را خواند.

سپس دو ركعت نماز بخواند و از خدا آنچه دوست دارد، از خير دنيا و آخرت، طلب كند و اگر آن دو ركعت را در روضه شريف بجاى آورد افضل است؛ زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است كه «بين خانه من و منبرم روضه اى است از روضه هاى بهشت.»

چون از تحيّت مسجد فراغت يافت به حجره شريفه روى آورد و در برابر قبر آن حضرت صلى الله عليه و آله پشت به قبله بايستد و بر رسول خدا صلى الله عليه و آله با ادب و آرام و آهسته سلام كند و بگويد:

«السّلامُ عَلَيكَ يا رَسُول اللَّه و رحمة اللَّه و بركاته».

وروايت شده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: چون كسى بر من سلام كند، خداى تعالى روح مرا به من باز مى گرداند تا پاسخ سلام او را بدهم. و كسى كه خواهد بر او سلام كند، بگويد:

ص: 32

السَّلامُ عَلَيكَ يا نَبِىَّ اللَّه، السَّلامُ عَلَيكَ يا رَسُول اللَّه، السَّلامُ عَلَيْكَ يا حَبِيب اللَّه، السَّلامُ عَلَيكَ يا خَيْرَ خَلْقِ اللَّه، السَّلامُ عَلَيكَ يا سَيِّدالمُرْسَلين وَ امامَ المُتَّقِين، أشهَدُ أنّكَ قد بلّغت الرسالة وَ ادّيْت الأمانة و نَصَحْتَ الامَّة وجاهَدْتَ في اللَّه حقَّ جِهادِهِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيكَ وَ على آلِكَ و ذريّاتك و سلّم تسليماً كثيراً.

تصوير ص 173

بناى مسجد النبى در نخستين مرحله

ص: 33

رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله در مدينه

هفتم: رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در مدينه

هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله به «يثرب» پايان زندگى سيزده ساله مسلمانان در مكه بود، كه در آنجا گرفتار انواع آزار و اذيت بودند و نيز هجرت، سرآغاز يك دوره ده ساله بود، در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و سرآغاز قوّت مسلمانان و عصر استقرار و عزّت و مناعت و سرورى آنان. همچنين زمان به وجود آمدن جامعه اسلامى بود با بنيانى استوار و پايه هايى راسخ بر روى زمين. رسول خدا صلى الله عليه و آله اين جامعه را بر سه اساس، بنيان نهاد:

1- مسجدى كه بر پايه پرهيزگارى بنا شده بود.

2- اخوّتى كه رشته هاى مودت را ميان مسلمانان استوارى مى بخشيد.

3- وثيقه (يعنى دستور و قانون) كه براى ايشان شيوه تعاون و زيستن با يكديگر و با ديگران را تعيين مى نمود.

پيامبر صلى الله عليه و آله از هجرت به مدينه خوشحال بود. وى

ص: 34

دارالهجره خود را در خواب ديده بود. خداوند رؤياى او را محقّق كرد كه رؤياى رسول صلى الله عليه و آله وحى است و حق.

از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود: «در خواب ديدم از مكه مهاجرت مى كنم به سر زمينى كه در آن نخل هاست ...» پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحاب بزرگوار خود اجازت فرمودند كه به مدينه هجرت كنند. آنگاه آن حضرت صلى الله عليه و آله در 27 صفر سال اول هجرى رهسپار مدينه شد و روز دوشنبه برابر با 12 ربيع الاول سال اول هجرى به قُبا رسيد.

چهار روز در آنجا توقف كرد و نخستين مسجد در اسلام را در آنجا بنا نمود. خداى تعالى در وصف اين مسجد فرمايد:

لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ

مسجدى كه از روز نخست بر پرهيزگارى بنيان شده، شايسته تر است كه در آنجا نماز كنى. در آنجا مردانى هستند كه دوست دارند پاكيزه باشند؛ زيرا خدا پاكيزگان را دوست دارد.

ص: 35

هشتم: راهش را بگشاييد كه او مأمور است

پنجمين روز ورود، روز جمعه 16 ربيع الأول سال اول هجرى به فرمانى كه از خدا به او رسيده بود، سوار شد، و از قبا به سوى مدينه در حركت آمد.

چون به ميان بنى سالم رسيد وقت نماز جمعه بود، در جايى كه امروز مسجد جمعه ناميده مى شود با مردم نماز به جاى آورد. پس از نماز جمعه وارد «يثرب» شد و از اين زمان «يثرب» «مدينه» يا «مدينه منوره» نام گرفت.

اين روز از روزهاى درخشان تاريخ بود، خانه ها و راه ها از آواز حمد و تهليل مى لرزيد و مردم از روى شادمانى و بهجت، آمدنش را به شهر خود مى ستودند و مى خواندند:

طلَع البدرُ علينامن ثنيات الوداعْ

وجب الشكر عليناما دعا للَّه داعْ

أيّها المبعوث فيناجئتَ بالأمر المُطاعْ

جئتَ شرّفتَ المدينةمرحباً يا خيَر داعْ

ماه تمام از گردنه هاى وداع بر ما طالع شد، تا آنگاه

ص: 36

كه خواننده اى خدا را مى خواند، شكر بر ما واجب شد. اى آنكه بر ما مبعوث شده اى با فرمانى مطاع آمده اى. آمدى و مدينه را قرين شرف كردى، خوش آمدى اى بهترين داعى و پيامبر.

مردم از پى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در حركت آمدند. برخى پياده و برخى سواره و براى گرفتن زمام ناقه اش هجوم مى آوردند و هر كس مى خواست او را در محله يا خانه خود فرود آرد. پيامبر مى فرمود: «رهايش كنيد او را فرموده اند كه در كجا فرود آيد».

ابن هشام گويد:

عِتبان بن مالك و عباس بن عُباده از رجال بنى سالم ابن عَوف بيامدند و گفتند: اى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله نزد ما فرود آى كه هر مال و لشكر كه تو را بايد، از بهر تو ترتيب كنيم. رسول اللَّه صلى الله عليه و آله فرمود: «زمام اشتر من را رها كنيد كه او را فرموده اند كه در كجا فرود آيد.» پس راهش را گشودند و اشتر برفت تا به خانه هاى بنى ساعده رسيد. سعد بن عُباده و مُنذِر بن عمرو با مردان بنى ساعده بيامدند و گفتند: يا رسول اللَّه نزد ما نزول فرماى كه ما را از لشكر و مدد و اسباب و مال، هر چه خواهى فراهم است.

ص: 37

فرمود: «راهش را باز كنيد كه او را فرموده اند كه در كجا فرود آيد» و شتر برفت تا نزديك خانه هاى بنى حارث بن خزرج رسيد. سعدبن ربيع و خارجة بن زيد و عبداللَّه بن رَواحه با مردان بنى حارث بن خزرج پيش آمدند و گفتند: يا رسول اللَّه نزد ما فرود آى كه ما را لشكر و مال و قوّت است.

فرمود: «راهش را بگشاييد كه او را فرموده اند كه در كجا فرود آيد.» آنان راهش را گشودند و شتر برفت تا به سراى هاى بنى عَدىّ بن نجار رسيدند.

اينان خويشاوندان مادرى اش بودند، سَليط بن قيس و ابو سليط اسيرة بن خارجه با رجال بنى عَدىّ بن نجار بيامدند و گفتند: يا رسول اللَّه به نزد خويشاوندان مادرى ات فرود آى، ما را لشكر و ساز و برگ و قوّت است.

فرمود: «راهش را بگشاييد كه او را فرموده اند كه در كجا فرود آيد.» آن ها راهش را گشودند و شتر برفت و همچنان به راه خود ادامه داد.

مهاجران و انصار در چپ و راست و پشت سرش در حركت بودند؛ برخى سواره و برخى پياده و نمى دانستند كه در كجا خواهد ايستاد.

اينكه مقرر شده بود در هر خانه اى كه ناقه ايستاد،

ص: 38

رسول اللَّه صلى الله عليه و آله در آن خانه فرود آيد، حكمت خداوندى بود. تا آنان خوشدل شوند و آن رقابت و منافست كه در ميان آن ها بود سر برنكند. و نگويند كه رسول خدا فلان را بر ديگران برترى داد. اينك اين فضل و بخشش الهى است و خدا فضل و بخشش خود را به هر كس كه خواهد ارزانى دارد.

چون به مِربَد- جايى در وسط شهر مدينه- رسيد، شتر زانو بر زمين نهاد. سپس برخاست و به راه افتاد تا به خانه ابوايوب انصارى رسيد، بار ديگر زانو بر زمين نهاد و گردن بر زمين خوابانيد و بى آنكه دهان بگشايد بانگ برآورد.

سپس بار ديگر به مِربَد باز گرديد. و در آنجا پاى دراز كرد و قرار گرفت. پيامبر صلى الله عليه و آله از آن فرود آمد و فرمود: منزل همين جاست اگر خدا خواهد؛

رَبِّ أَنزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكاً وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ

؛ «اى پروردگار من، مرا فرود آر در جايگاهى مبارك كه تو بهترين راهبرانى.»

آنگاه پرسيد خانه چه كسى نزديكتر به اينجاست؟

ابوايّوب، زيدبن خالد انصارى گفت: خانه من. اين درِ خانه من است ما شتر تو را به آنجا مى بريم.

رسول اللَّه صلى الله عليه و آله فرمودند: آدمى، همراهِ بُنه خود است پس به خانه ابو ايّوب فرود آمد و تقريباً هفت ماه در آنجا

ص: 39

درنگ كرد.

ابو ايّوب گويد: چون رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به سراى من فرود آمد، در طبقه پايين منزل گزيد و من و امّ ايّوب در طبقه بالا

ص 40

موقعيّت و مكان قبيله ها در مدينه، به هنگام هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله

ص: 40

بوديم. عرض كردم: اى پيامبر خدا، پدر و مادرم فداى تو باد، بر من گران است كه بالاى سر تو باشم و تو در زير. شما به طبقه بالا نقل مكان كنيد و ما به طبقه پايين مى آييم، پيامبر فرمود: «براى ما و كسانى كه به ديدار ما مى آيند طبقه پايين مناسبتر است.» پس رسول خدا صلى الله عليه و آله در طبقه پايين بود و ما در طبقه بالا.

نهم: موضع مسجد شريف نبوى

گفتيم كه ناقه در وسط شهر مدينه زانو زد و اين اوّلين توقف او بود. سپس بار ديگر به آنجا برگشت و استقرار يافت. رسول خدا صلى الله عليه و آله در آنجا فرود آمد. اين اشارتى است، خداى تعالى اين مزيت و برترى را به مربد عطا كرد. مزيتى كه گويى براى آن ذخيره شده بود؛ زيرا در آنجا مسجد شريف نبوى را ساختند. از دلايل اعجاز در اختيار اين مكان، اين است كه آن را هيچ بشرى اختيار نكرده است.

امامربد از آنِ دو پسرِيتيم بود، در مدينه از بنى نجار. آنها سَهل و سُهيل نام داشتند و تحت تربيت ابو امامه اسعد بن

ص: 41

مسير پيامبر صلى الله عليه و آله از قبا به محلّ مسجدالنبى

ص: 42

زُراره بودند. مربد آن چهار ديوارى بود بدون سقف.

اسعد بن زُراره آنجا را بنا كرده بود و با ياران خود در آنجا نماز مى گزارد. پيش از هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله به مدينه محل اجتماع مردم، و قبله آن به سمت بيت المقدس بود.

رسول خدا آن دو پسر را بخواند و در باب بهاى زمين با آنان گفتگو كرد، گفتند: يا رسول اللَّه، ما اين زمين را هِبه مى كنيم. پيامبر نپذيرفت مگر آنكه بهاى آن بستانند.

سرانجام آن را به ده دينار خريد.

آرى رسول خدا صلى الله عليه و آله مَثَل اعلاى رحمت و شفقت به يتيمان بود، بويژه اگر تحت وصايت شرعى مى بودند. پس پول زمين را به آنها داد تا از آن بهرمند شوند.

ص: 43

فصل دوم: نخستين مرحله بناى مسجد شريف نبوى

اشاره

ص: 44

ص: 45

اول: اقدامات پيامبر صلى الله عليه و آله در بناى مسجد

1- آماده ساختن مكان:

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمان داد تا مكان مسجد را آماده بنا كنند و زمين را پاكيزه سازند. در آنجا به هنگام خريد، نخل هايى بود و زمين گياهِ فراوان داشت و شمارى گورهاو چاله هاى آب راكد. حضرتش فرمان داد نخل ها را بريدند، گياهان را كندند و قبرها را شكافتند و استخوان هاى مردگان را در جاى ديگر دفن كردند و با كندن جوى ها، آب هاى راكد را از زمين دور كردند.

2- تهيه مصالح:

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود تا در همان وقت خشت بزنند. خشت را براى برآوردن ديوارها مى خواست و چون خشك شدن آن ها به زمان نياز داشت، براى صرفه جويى در وقت،

ص: 46

اين كار را پيش از هركار ديگر آغاز نمود.

بناى مسجد النبى در نخستين مرحله

3- خط كشى بر زمين و تحديد مساحت آن:

پس از آماده شدن زمين، طول و عرض بناى آن را معين فرمود و بر زمين خط كشيد. طول مسجد را از شمال به جنوب 70 ذراع (35 متر) و عرض آن را از شرق به مغرب 60 ذراع (30 متر). پس بناى نخستين مسجد مستطيل شكل بود.

بيشتر مورّخان معتقدند كه مساحت مسجد 63 ذراع در 70 ذراع بوده است. به نظر من همين قول ارجح است؛ زيرا مساحت آن هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن را بنا كرد 1060 متر مربع بود و اين با 63* 70 سازگارتر است.

ص: 47

پس از آنكه رسول خدا صلى الله عليه و آله در سال 7 ه. از غزوه خيبر بازگشت، در مساحت مسجد افزود و طول آن را 100 ذراع و عرضش را نيز 100 ذراع يا كمى كمتر قرار داد بدين طريق مساحت مسجد تقريباً 2475 متر مربع شد.

4- طريقه بنا (مرحله اول):

منابع تاريخى در باب طريقه اى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در بناى مسجد شريف نبوى به كار برد، رواياتى نقل كرده اند. مصالحى كه به كار رفته عبارتند؛ از سنگ براى استوارى پى ها و خشت براى بر آوردن ديوارها و تنه هاى نخل براى ستون ها و برگ هاى پهن نخل براى پوشيدن سقف و گِل براى اندود ديوارها.

براى پى ريزى، 3 ذراع (5/ 1 متر) زمين را كندند و سنگ ريختند. آنگاه ديوارها را باخشت بر آوردند.

عرض ديوار 5/ 1 ذراع بود (75 سانتى متر) پس هوا گرم بود و مسلمانان از گرما در رنج. گفتند: يا رسول اللَّه كاش مى فرموديد كه براى مسجد سايبان كنند.

پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: چنين است و فرمان داد از تنه هاى نخل، ستون ها ساختند و بر آن ها چون پل، تيرها نهادند روى آن را با برگ نخل پوشيدند.

ص: 48

سپس باران ها آغاز شد، گفتند: يا رسول اللَّه كاش مى فرموديد روى بام را به گِل بيندايند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «نه، سايبانى چون سايبان موسى.»

5- قبله مسجد، و رواق ها و ارتفاع آن:

مسجد زمانى ساخته شد كه مسلمانان در نماز، به سوى بيت المقدس مى ايستادند و هنوز فرمان الهى نيامده بود كه رو به سوى كعبه مشرفه كنند.

براى مسجد در جهت قبله (ديوار شمالى) سه رواق بود و هر رواقى را شش ستون. بلندى سقف به ارتفاع قامت انسان بود؛ يعنى حدود 5/ 3 ذراع (75/ 1 متر) بلندى ديوار مسجد 5- 7 ذراع بود (50/ 2- 50/ 3 متر).

6- درهاى مسجد:

بناى نخستينِ مسجد سه در داشت:

1- درى در آخر مسجد (يعنى به سوى قبله امروزى)؛ زيرا در آن هنگام قبله بيت المقدس بود.

2- درى از جانب غربى معروف به «باب عاتكه»، بعدها تا به امروز «باب الرحمه». (1) 1


1- - عاتكه بانويى از مكّه بود، دخت زيد بن عمر، از قبيله عدىّ بن- كعب. اسلام آورد و به مدينه مهاجرت نمود اين در را از آن جهت كه رو به روى خانه او بود به اين نام خواندند. (وفاء الوفاء، ج 2، ص 697) و در باب ناميدن آن به باب الرحمه گفتنه اند كه مردى به مسجد نزد پيامبر آمد و از او خواست دعا كند تا باران ببارد. پيامبر دعا كرد و هفت روز باران باريد. مرد از بيم سيل و غرق، باز نزد آن حضرت آمد و خواست كه از خدا بخواهد تا ابرها بروند. رسول خدا صلى الله عليه و آله دعا كرد و ابرها رفتند. بر اين اعتبار كه باران رحمت خدا است آن را باب الرحمه ناميدند. گاه آن را باب النبى گويند؛ زيرا رسول اكرم صلى الله عليه و آله از اين در به مسجد داخل مى شد. (وفاء الوفا، ج 2، ص 698).

ص: 49

3- درى به جانب مشرق به نام باب عثمان، بعدها تا به امروز «باب جبرئيل.» (1) 2 حرزهاى هر در از درها از سنگ بود.

دوم: همكارى رسول خدا صلى الله عليه و آله در بناى مسجد

اشاره

پيامبر صلى الله عليه و آله خود با جامه اش خشت مى كشيد، چون


1- از آن رو اين در را باب جبرئيل مى گفتند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غزوه بنى قريظه جبرئيل را در آنجا ديدار كرد. آن را باب عثمان نيز گويند؛ زيرا رو به روى خانه عثمان بود.

ص: 50

صحابه چنان ديدند، رداها از دوش بر گرفتند و با آنها خشت و سنگ مى بردند و خود نيز در بناى مسجد شركت مى جستند. پيامبر صلى الله عليه و آله براى تشويق و ترغيب آن ها، با آن ها كار مى كرد و هنگامى كه با آن ها خشت و سنگ مى كشيد مى فرمود:

هذا الِحمالُ لاحمال خيبرهذا أبرّ- ربّنا- و أطهر (1) 3

الّلهمّ انّ الأجْر أجر الآخره فارحم الأنصار والمهاجره (2) 4

رسول خدا صلى الله عليه و آله به عمد، وزن شعر را در خواندن رعايت نمى فرمود و چيزى بر آن مى افزود يا مى كاست. خداى تعالى در خطاب به او فرموده است

وَما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ.

پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواست كارى كند كه همه، آنچنان كه بايد، كار كنند و هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله اينچنين خود را به رنج مى افكند كسى راحت نگزينَد. پس يكى از مسلمانان مى گفت:


1- حاصل معنى: «اين بار خشت، در نزد خداوند بسى بهتر و پاكيزه تر است از بار كسى كه خرماى نيكوى خيبر را بر دوش مى كشد.»
2- «بار خدايا! اجر اين كار اجر آخرت است پس بر مهاجران و انصار رحمت آور.»

ص: 51

لئن قَعَدْنا و النَّبىّ يَعْمَلُ لَذاك مِنّا العَمَلُ المُضَلَّل (1) 5

و على بن ابى طالب عليه السلام كار مى كرد و رجز مى خواند:

لايستوي مَنْ يعمر المساجدايَدأبُ فيها قائِماً وَ قاعِداً

وَ مَن يُرى عن الُغبارِ حائداً (2) 6 در صحيح بخارى، در باب «بناى مسجد» آمده است: ما خشت خشت حمل مى كرديم و عَمّار دو خشت دو خشت.

رسول خدا صلى الله عليه و آله او را ديد، خاك از او تكاند و گفت:

واى كه عمّار را مردمى ستم پيشه مى كشند. عَمّار آنان را به بهشت فرامى خواند وآنان عَمّار رابه آتش فرا مى خوانند!

و عَمّار مى گفت: پناه مى برم به خدا از فتنه ها.

گشتن قبله به سوى كعبه مشرّفه:

مسجد شريف نبوى، به همان وضعى كه آن را پيامبر صلى الله عليه و آله


1- - حاصل معنى: «اگر ما بنشينيم و پيامبر كار كند اين كار گمراهى است كه از ما سر زده است.»
2- - حاصل معنى: «برابر نباشد ثواب و درجه كسى كه در مسجد كار كند و خسته شود، با كسى كه به نزديك نيايد و هيچ كار نكند، از بهر آنكه غبارى بر او ننشيند.» (ترجمه سيرت رسول اللَّه صلى الله عليه و آله).

ص: 52

و اصحاب بزرگوارش بنا كرده بود، به همان حال بود، تا سال دوم هجرى، دقيقاً روز سه شنبه 15 شعبان سال دوم هجرى در اين روز قبله از بيت المقدس به سوى كعبه مشرفه در مكه مكرمه تحّول يافت.

شانزده يا هفده ماه، قبله بيت المقدس بود. پيامبر صلى الله عليه و آله دوست داشت كه قبله به سوى كعبه تحوّل يابد. پس اين آيه نازل شد:

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ ...

؛ «نگريستنت را به اطراف آسمان مى بينيم ...» پس به سوى كعبه گرديد.

جمعى سفهاىِ مردم، كه از يهود بودند، گفتند:

مَا وَلّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ للَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ.

چه چيز آن ها را از قبله اى كه رو به روى آن مى ايستادند باز گردانيد. بگو مشرق و مغرب از آنِ خداست و خدا هر كس راكه بخواهد به راه راست هدايت مى كند.

سمهودى گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله بايارانش درمسجدى كه آن راقبلتين مى گويند نماز ظهر مى گزارد. چون دوركعت به جاى آورد، فرمان شدكه به كعبه روى كند. رسول خدا

ص: 53

به سوى كعبه گرديد و روبه روى ناودان بايستاد. مردان به جاى زنان رفتند و زنان به جاى مردان. از اين رو اين مسجد را «القِبلَتَين» گويند.

تغيير از بيت المقدس به كعبه، برخى تغييرات را در بناى مسجد در پى داشت. از جمله:

1- قبله از سمت شمال به سمت جنوب تحول يافت.

2- درى كه در ديوار جنوبى بود بسته شد و به جاى آن درى در ديوار شمالى باز شد.

3- سه ايوان در سمت جنوب، به همان گونه كه در سمت شمال بود، ساخته شد.

4- باب عثمان و باب عاتكه به همان حال باقى ماندند.

5- صُفّه از سمت جنوب به سمت شمال تغيير مكان داد.

6- مسجد مناره يا محرابى كه در ديوار باشد، نداشت.

صُفّه:

عِياض گويد:

صُفّه (به ضم صاد و تشديد فاء) سايبانى است در آخرِ مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله كه مساكين و فقرا در آن سكونت مى كردند. اهل صُفّه منسوب به اين مكان هستند.

ص: 54

حافظ ذَهَبى گويد:

قبله پيش از آنكه تحول يابد، در شمال مسجد بود چون تحول يافت، ديوار بالايى آن مكان اهل صُفّه شد.

صاحب «الدّر الثمين» گويد:

صُفّه در ركن شمال شرقى مسجد شريف نبوى بود، در طرف راست قبله، كه به سوى بيت المقدس بود.

آنجا همچنين مدخل باب عثمان بود.

اهل صُفّه مردمى از اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند؛ فقرايى بودند بدون خانه. در مسجد مى خوابيدند و جز آنجا جايى نداشتند. رسول خدا صلى الله عليه و آله با آنان انس داشت. آن ها را به خوردنى و آشاميدنى خود دعوت مى كرد. در شمار عيال او بودند. صحابه نيز يك يا دو و سه نفر از آنها را به خانه مى بردند و طعام مى دادند. گاه نيز خوشه هاى رطب را ميان دو ستون مسجد مى آويختند و آن ها از آن مى خوردند تا سير مى شدند.

ابونُعَيم در «حِلية الأولياء» نام آن ها را آورده كه بيش از صد كس بوده اند.

ص: 55

سوم: افزودن رسول خدا صلى الله عليه و آله به مسجد بعد از غزوه خيبر (سال 7 ق.)

اشاره

پس از آنكه رسول خدا صلى الله عليه و آله از غزوه خيبر در محرّم سال 7 ه. باز گرديد، شمار مسلمانان افزون شده بود و مسجد را گنجايش آن ها نبود و توسعه مسجد ضرورى مى نمود. در كنار مسجد زمينى خالى بود از آنِ يكى از انصار، عثمان بن عفّان آن را خريد و داخل در مسجد نمود.

اين دومين توسعه مسجد شريف نبوى بود بر مساحت مسجد؛ در اين مرحله 1415 متر مربع افزوده شد، از آن پس مساحت مسجد 100 ذراع در 100 ذراع شد، يا كمى كمتر (2475 متر مربع).

مسجد كه پيش از آن مستطيل بود، اكنون مربع شده بود.

پيامبر صلى الله عليه و آله در ايوان ها هم ستون هايى افزود و شمار ستون ها كه پيش از اين در هر صف شش ستون بود به نُه ستون رسيد. و همه ستون هاى اضافه در جاى غربى نبود، بلكه دو ستون از جانب غرب بود و يك ستون از جانب شرق. افزونى از جهت شمال 40 ذراع بود.

ص: 56

ص 59

بناى مسجد نبوى در مرحله دوّم

مسجد پس از آنكه توسعه پيدا كرد در ميان خانه هاى اطراف محاط شد. و چند در و دريچه بر آن گشوده شد؛ از جمله در اين توسعه به خانه هاى زنان پيامبر صلى الله عليه و آله پيوست.

شمار ستون ها در اين مرحله 27 ستون بود، 9 ستون در طول و 3 ستون در عرض. انصار تصميم گرفتند سقف مسجد را بالا برند و آن را بيارايند.

بدين منظور مالى گرد كردند و نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند و گفتند: يا رسول اللَّه با اين مال مسجدى بساز و آن را زينت كن. تا كى در زير اين برگ هاى نخل نماز بخوانيم؟! فرمود: نمى خواهم كارى كنم خلاف آنچه برادرم موسى كرد؛ سايبانى است چون سايبان موسى.

ص: 57

سايبان موسى بلندى اش به گونه اى بود كه چون دست فرا مى كرد، دستش به سقف مى رسيد.

حجره هاى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله:

چون رسول خدا صلى الله عليه و آله مسجد خود بنا كرد، دو خانه براى زنانش عايشه و سوده ساخت. اين خانه ها نيز همانند مسجد شريف نبوى از خشت و چوب و برگ نخل بنا شده بود.

هر خانه مربعى بود كه طول هر ضلعش 8 تا 9 ذراع؛ يعنى 4 در 5/ 4 متر بود. سقفش نيز كوتاه بود و از درون دست به آن مى رسيد. ديوارها از كيسه هاى مو بود، استوار شده بر چوب عرعر (سرو) آنگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله خانه ديگر ساخت كه آخرين آن ها در كنار درى بود پهلوى باب عثمان (باب جبرئيل) يعنى تا باب النساء همه خانه ها در جانب شرقى و خارج از مسجد بودند ولى به مسجد در داشتند. چهار خانه از اين خانه ها از خشت بودند با سقفهايى از تنه نخل و پنج خانه ديگر از برگ خرما و اندود شده به گِل بودند.

عرض درهايش يك ذراع بود و بلندى اش سه ذراع و در پارچه هايى از موى سياه پوشيده.

ص: 58

چهارم: روشنايى مسجد و فرش و بخور سوزى در آن

اشاره

مسجد شريف نبوى در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله و در آغاز كار او، چون شب در مى رسيد، با شاخه ها و برگ هاى نخل روشن مى شد. اين امر تا بعد از توسعه دوم؛ يعنى سال هفتم ادامه داشت. در سال نهم هجرى تَميم الدّارى به مدينه منوره آمد و ديد كه مسجد با شاخه و برگ نخل روشن مى شود. تَميم الدّارى قنديل هايى همراه خود آورده بود و به آن قنديل ها، كه روغن در آن ها مى سوخت، مسجد را روشن نمود.

فرش مسجد:

مسجد شريف نبوى در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله به حصير يا قالى مفروش نبود. زمين را ريگ ريخته بودند تا نمى را كه در اثر چكه كردن سقف، به هنگام باريدن باران حاصل مى شد از بين ببرد. ابو الوليد گويد: از ابن عمر در باب ريگ هاى مسجد سؤال كردم، گفت يك شب باران باريد و زمين مسجد تر شد. مردى در دامن جامه اش ريگ آورد

ص: 59

و زير پاى خود ريخت. چون رسول خدا نماز را به پايان برد، گفت: چه كار خوبى است اين، از آن روز زمين مسجد به ريگ مفروش شد.

امروزه مسجد شريف نبوى به قالى هاى فاخر فرش گرديده وكارگاههايى براى بافتن آنها در مساحت هاى مختلف تأسيس شده است.

همچنين از زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله كسانى مأمور بخور سوزى در مسجد بودند و اين كار تا به امروز ادامه دارد.

پنجم: محراب هاى مسجد شريف نبوى

«محراب» در لغت به معناى صدر خانه است يا بهترين مواضع آن و نيز جاى ايستادن امام جماعت در مسجد.

كلمه محراب چهار بار در قرآن آمده است:

پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك به شانزده ماه يا هفده ماه به سوى بيت المقدس نماز مى گزارد. و اين بعد از هجرت آن حضرت به مدينه بود. قبله او به سوى بيت المقدس آن ايام در آخر مسجد و در سمت شمال بود، مقابل باب عثمان، نزد ستون

ص: 60

پنجم در شمالِ ستونِ عايشه و در غرب جايى كه امروز آن را «دكّةُالاغوات» مخفّف «دكّة الآغاوات» مى گويند.

پس از تحوّل قبله به بيت الحرام، پيامبر صلى الله عليه و آله قبله را از شمال مسجد به جنوب آن تغيير داد. و دو ماه يا چهار ماه نزد ستون عايشه نمازگزارد. سپس به سوى ستون مخلّقه پيش آمد و چند روز هم در نزد آن به نماز ايستاد. آنجا محل نماز او شد و در آنجا محراب شريف را بنا كردند.

هنگامى كه عمر بر مساحت مسجد افزود، محراب را در پايان مساحتِ زياد شده قرار داد، در سمت جنوب. و هنگامى كه عثمان بر مساحت مسجد افزود، خود در محراب عثمانى، همان جا كه امروز امام مى ايستد به نماز ايستاد.

مسجد شريف نبوى محرابِ در ديوار فرو رفته نداشت، نه در زمان آن حضرت و نه در زمان خلفاى بعد از او.

چنانكه از عبارات مؤكّد منابع تاريخى بر مى آيد، اينگونه محراب ها در مسجد شريف نبوى، در عمارت وليد بن عبدالملك اموى به دست عاملش بر مدينه، عمربن عبدالعزيز در سال 88- 91 ساخته شد. چنان بر مى آيد كه محراب مسجد شريف نبوى پيش از عمارت وليد جايى

ص: 61

مسطّح بود، بدون فرو رفتگى در ديوار يا بدون علامت مشخصه اى بر ديوارِ جانب قبله، به سخن عمربن عبدالعزيز استناد مى كنند كه گفت: بياييد در بناى قبله تان حاضر باشيد و نگوييد كه عمر قبله ما را تغيير داد. او هر سنگى را كه بر مى داشت سنگ ديگر به جاى آن مى نهاد.

مسلمانان بعدها درساختن محراب ها هنرنمايى هاكردند وآنها رابا نقوش اسلامى و آيات قرآنى زينت دادند و آن را در صدر مساجد قرار دادند؛ زيرا آنجا مكانِ مناسبِ معنىِ محراب است- چنانكه گفتيم- محراب علامت مميزه اى بود براى سمت قبله.

شمار محراب ها در مسجد نبوى متعدد شد تا به شش محراب رسيد از اين قرار:

1- محراب نبوى شريف، در روضه شريف، در سمت چپ منبر.

2- محراب عثمانى، در ديوار سمت قبله و آن همان محراب است كه امروز امام مسجد در آن نماز مى خواند.

3- محراب سليمانى، كه آن را محراب حَنَفى هم مى گويند، در مغرب منبر.

4- محراب فاطمه، در سمت جنوبى محراب تهجُّد، داخل مقصوره شريفه.

ص: 62

5- محراب شيخ الحرم، اين محراب در عمارت مجيديّه احداث شد.

ششم: حجره شريف نبوى

اشاره

اين نام بر خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله اطلاق مى شود؛ مرقد رسول خدا و ابوبكر و عمر در اين خانه است. اين خانه در مشرق مسجد شريف نبوى واقع شده و دَرِ آن به روضه شريفه باز مى شود.

رسول خدا صلى الله عليه و آله در حجره عايشه به رفيقِ اعلى پيوست. و او را در همان حجره دفن كردند و قبر شريف در سمت جنوبى حجره بود.

عايشه در قسمت شمالى خانه زندگى مى كرد و ميان او و قبر، پرده اى نبود و چون ابوبكر از دنيا رفت اجازه داد كه او را نيز در كنار پيامبر صلى الله عليه و آله دفن كنند، با يك ذراع فاصله، و سر او مقابل كتف هاى پيامبر صلى الله عليه و آله بود. چون عمر از دنيا رفت اجازه داد كه او را نيز در همان حجره دفن كنند، با يك ذراع فاصله، و سر او مقابل كتف هاى ابوبكر بود.

ص: 63

در آثار و احاديث آمده است كه ملائكه برگرد قبر شريف، شب و روز طواف مى كنند و بر پيامبر صلى الله عليه و آله صلوات مى فرستند.

در حجره شريفه چند بار اصلاحات وترميمات صورت گرفته است كه ما به طور اختصار آن ها را ذكر مى كنيم:

1- عمر هنگامى كه در سال 17 ه مسجد شريف را توسعه داد، جاهايى را كه از چوب و برگ نخل بود به ديوار بدل كرد.

2- وليد بن عبدالملك در سال 88- 91 ه مسجد را توسعه داد و عمر بن عبدالعزيز عامل او در مدينه حجره شريفه را تجديد بنا كرد، به همان مساحتى كه سراى رسول خدا بنا شده بود. سپس در اطراف حجره ديوارى پنج ضلعى كشيد؛ به گونه اى كه قسمت آخر آن مثلث بود تابه خانه كعبه شباهت نيابد.

3- در سال 557 ه ملك عادل نورالدين شهيد، خندقى در اطراف حجره شريف حفر كرد و در آن سرب ريخت تا كسى نتواند به جسد شريف رسول خدا دست يابد.

4- در سال 668 ه ملك ظاهر بيْبرس مقصوره اى از چوب ساخت كه سه در داشت.

5- در سال 694 ه. ملك عادل زين الدين كتبغا بر

ص: 64

ديوارهاى مقصوره افزود تا آن را به سقف رسانيد.

6- در سال 678 ه. سلطان محمدبن قلاوون صالحى گنبدى بالاى حجره شريفه برآورد كه از پايين مربع بود و از بالا هشت ضلعى و آن را به الواح سرب پوشيد.

7- در سال 881 ه. ناصر حسن بن محمدبن قلاوون گنبد راتجديدكرد.

8- در سال 886 ه. گنبد به سبب آتشى كه در مسجد افتاد، آسيب ديد.

9- در سال 887 ه. در عهد سلطان قايتباى گنبد تجديد بنا شد و براى آن پايه هاى محكمى در زمين مسجد نصب شد و آن را با آجر برآوردند و براى مقصوره شريفه هم از جهت قبله پنجره هايى از مس ساختند. در بالاى آن هم پنجره اى مشبك ترتيب دادند اما در جانب شمالى و شرقى و غربى پنجره ها از آهن بود و در بالاى آن تزييناتى از مس و در آن 76 طاق.

10- در سال 892 ه. بناى گنبد با گچ سفيد تجديد شد و اين هنگامى بود كه بالاى گنبد شكاف برداشت و اين نيز در عهد سلطان قايتباى بود.

11- در سال 1233 ه. در عهد سلطان محمود بن عبدالحميد (عثمانى) بناى گنبد براى آخرين بار تجديد

ص: 65

شد؛ زيرا در زمان او گنبد شكاف برداشت. او دستور به خراب كردن قسمت بالاى آن و تجديد بناى آن صادر كرد و اين گنبد است كه هنوز برپاست.

12- در سال 1253 ه. سلطان عبدالحميد عثمانى فرمان داد گنبد را به رنگ سبز رنگ كنند. و از آن پس آن را «القبة الخضراء» ناميدند و حال آنكه پيش از آن، آن را «القبة الزرقاء» مى گفتند، يا «القبةالبيضاء» يا «القبةالضيحاء».

از زمان ملك عبد العزيز سعودى، همان بناى عثمانى بر جاى است ولى در استوارى و ترميم آن كوشش بسيار مى شود و چنين است توجه و اهتمام به حجره شريفه.

درهاى حجره شريفه

حجره شريفه كه آن را «المقصورة الشريفه» نيز مى گويند، شش در دارد:

1- درِ جنوبى به نام «باب التوبه»، بر آن در صفحه اى است از نقره كه بر آن تاريخ ساختنش- سال 1026 ه.- نوشته شده است.

2- درِ شمالى كه آن را «باب التهجّد» ناميده اند.

3- درِ شرقى كه به «باب فاطمه» موسوم است.

4- در غربى يا «باب النّبى» (معروف است به

ص: 66

باب الوُفود).

5- درى در طرف راست مثلث، داخل مقصوره.

6- درى در طرف چپ مثلث، داخل مقصوره.

نخستين كسى كه بر مرقد رسول خدا صلى الله عليه و آله جامه پوشيد، خيزران مادر هارون الرشيد بود. سپس ابن ابى الهيجاء وزير مصرى، سپس المستضى ء جامه اى از ديباى بنفش فرستاد، پس از دو سال. سپس خليفه الناصر جامه اى از ديباى سياه. سپس هر شش سال جامه اى از مصر فرستادند.

ص 72

گنبد سبز

ص: 67

طول ضلع ديوار مسى در خارج مقصوره 16 متر، در دو ضلع شمالى و جنوبى. و 15 متر در دو ضلع شرقى و غربى.

و طول اضلاع از داخل بين 4- 5- 6 متر، ارتفاع حجره تقريباً 8 متر و ارتفاع پنج ضلعى اطراف آن از زمين مسجد حدود 7 متر است.

هفتم: روضه شريفه

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «بين خانه و منبر من روضه اى است از روضه هاى بهشت.» مورخان معتقدند كه روضه مطهر مكانى است ميان خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله و خانه عايشه و منبر شريف. اقوالى هم در معين كردن حدود آن آمده است كه روضه در جانب شرقى خانه عايشه است و در جانب غربى منبر شريف. سمتِ جنوبى آن قبله است.

و سمت شمالى خطى است موازى با پايان خانه عايشه.

مساحت روضه 330 متر مربع است؛ زيرا طول آن 22 متر است و عرضش 15 متر.

روضه اى كه امروزه درآن نماز مى خوانند، همه

ص: 68

روضه اى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از آن خبر داده، نيست؛ زيرا قسمتى نه چندان كم از آن در بنايى كه اطراف حجره شريفه به امر وليد بن عبدالملك برآورده شد، داخل گرديده است؛

ص 74

حجره شريف نبوى از جنوب

ص 74

حجره شريف نبوى از غرب

ص: 69

يعنى زمانى كه عمربن عبدالعزيز ديوار پنج ضلعى راگرداگرد حجره شريفه كشيد.

نماز در روضه شريفه از هر مكان ديگرى در مسجد افضل است. زائرانى كه به زيارت روضه شريفه مى روند مشتاقند كه نمازهاى نافله را در روضه شريفه به جاى آرند.

ستون هاى مشهور در مسجد نبوى

هشتم: ستون هاى مشهور در مسجد نبوى

اشاره

همانگونه كه پيشتر گذشت، ستون هاى مسجد شريف نبوى در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله از تنه نخل بود. البته آن ستونها از بين رفته است و آنچه معرفى مى كنيم ستونهايى است كه در جاى آنها نهاده شده. كسانى كه مسجد را توسعه مى دادند سعى مى كردند ستون ها را در همان جايى قرار دهند كه در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بوده است.

ستون هايى كه در مسجد شريف نبوى، در قسمت قبله آن مشاهده مى كنيم، در عهد سلطان عبدالمجيد نصب شده اند. از آن ها هشت ستون مشهورند و برباقى ستون ها برترى دارند و آن ها را ويژگى هايى است كه ديگر ستون ها

ص: 70

را نيست:

1- ستون مخلّقه يا عَلَم مصلاى پيامبر صلى الله عليه و آله.

2- ستون قرعه يا ستون عايشه.

3- ستون توبه يا ستون ابولُبابه.

4- ستون سرير.

5- ستون محرس.

6- ستون وُفود.

7- ستون مربع قبر.

8- ستون تهجّد.

اين ستون ها هريك نام خود را ازرسول خدا صلى الله عليه و آله گرفته اند و اينك به طور مختصر به شرح آن مى پردازيم:

1- ستون مُخَلَّقه

آن را عَلَم رسول اللَّه صلى الله عليه و آله نيز مى گويند. «مخلّقه» به معناى خوشبو و معطر است. از «خَلوق» مى آيد؛ يعنى بوى خوش. گويند كه عثمان بن مظعون در مسجد آب دهن افكند، بدين سبب اندوهگين شد، زنش سبب اندوهش را پرسيد. گفت: چيزى نيست مگر آنكه به هنگام نماز به قبله مسجد آب دهن افكنده ام. زنش به مسجد رفت و جايى را كه شويش آب دهن انداخته بود شست و

ص: 71

خوشبو كرد و آن زن نخستين كسى است كه مسجد را خوشبو كرده است.

سپس خيزران، مادر هارون الرشيد، در سال 70 ه. حج به جاى آورد و فرمان داد تا مسجد را خوشبو كنند. اين كار به وسيله خازنه او «مؤنسه» انجام گرفت. او همه مسجد و حجره پيامبر صلى الله عليه و آله را خوشبو ساخت. سمهودى روايت كند كه پيامبر صلى الله عليه و آله پس از تحول قبله بيش از ده روز در آنجا نماز به جاى آورد.

سَلَمة بن الاكوع مى كوشيد تا نمازش را در نزد اين ستون به جاى آرد. سبب پرسيدند، گفت: «ديدم رسول خدا صلى الله عليه و آله را كه چنين مى كرد.»

2- ستون قرعه

اين سومين ستون است از منبر و سومين ستون است از قبر و سومين ستون است از قبله. آن را ستون مُخلّقه نيز گويند و نيز به ستون عايشه معروف است و هم به ستون مهاجرين.

سبب نامگذارى آن به ستون عايشه اين است كه عايشه عبداللَّه بن زبير را از فضيلت آن ستون خبر داد و او برخاست و در نزد آن نماز گزارد.

ص: 72

و امّا سبب آن كه آن را ستون «مهاجرين» ناميدند، اين است كه مهاجرين قريش در نزد آن جمع مى شدند. اين مجلس را مجلس مهاجرين مى گفتند. گويند كه دعا در آنجا مستجاب مى شود.

3- ستون توبه

اين چهارمين ستون از منبر و دومين ستون از قبر و سومين ستون از قبله است. به «ستون ابولُبابه»، رِفاعة بن عبدالمُنذِر، هم مشهور است و او يكى از سران بود. سبب ناميدنش به اين نام اين است كه چون بنى قريظه با ابولُبابه كه هم پيمان (حليف) آن ها بود مشورت كردند كه آيا به حكم رسول خدا صلى الله عليه و آله گردن نهند يا نه، او با دست اشاره به گردن خود كرد؛ يعنى سر همه بر باد خواهد رفت. ابولُبابه گويد:

هنوز از آنجا قدمى برنداشته بودم كه دانستم به خدا و رسول او خيانت كرده ام و اين آيه نازل شد:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَاتَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

اى كسانى كه ايمان آورده ايد مى دانيد كه نبايد به خدا و پيامبر خيانت كنيد و نبايد در امانت هاى خود خيانت ورزيد.

ص: 73

ابولُبابه نزد پيامبر صلى الله عليه و آله بازنگرديد، بلكه به مسجد رفت و خود را به ستونى كه در موضع ستون توبه بود بست و سوگند خورد كه خود را باز نكند و كسى هم او را باز نكند تا پيامبر صلى الله عليه و آله خود او را باز نمايد و توبه اش قبول شود.

چون پيامبر صلى الله عليه و آله خبر يافت فرمود: اگر به نزد من مى آمد از خداوند براى او آمرزش مى خواستم ولى حال كه چنين كرده من نمى توانم او را بازكنم تا خداوند توبه اش را بپذيرد. پذيرفته شدن توبه او بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد و او در خانه امّ سَلَمه بود. امّ سَلَمه سحرگاهى شنيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى خندد. پرسيد: اى رسول اللَّه، سبب خنده چيست؟ خدا همواره شما را خندان سازد. گفت: توبه ابولُبابه پذيرفته گرديد. امّ سلمه گفت: آيا من اين بشارت به او ندهم؟ فرمود: بلى بشارتش ده. امّ سَلَمه بر در حجره خود ايستاد و گفت: اى ابولُبابه بشارت باد تو را كه خدا توبه ات را قبول كرد. در اين هنگام مسلمانان آهنگ گشودن او كردند. ابولُبابه گفت: نه به خدا، مى خواهم كه پيامبر صلى الله عليه و آله خود مرا بگشايد. پيامبر بعد از نماز صبح كه از كنار او مى گذشت او را بگشود. از آن پس اين ستون را ستون توبه ناميدند.

ص: 74

4- ستون سرير (تخت)

ستون سرير در مشرقِ ستون توبه است، پيوسته به پنجره مُشرف بر روضه شريفه. اينجا محل اعتكاف رسول خدا صلى الله عليه و آله بود. آن حضرت را در اينجا تختى بود از برگ هاى نخل و نيز بالشى بود بر روى آن كه بر آن تكيه مى داد. بعضى گويند كه پيامبر صلى الله عليه و آله تخت را كنار ستون توبه نهاده بود. تا آنجا كه بدربن فرحون گويد: ستون سرير همان ستون توبه است. مى توان گفت كه سرير گاه در كنار ستون توبه بوده و گاه در كنار ستون سرير.

بدربن فرحون روايت كند كه براى پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام اعتكاف، پشتى يا بالشى مى گذاشتند بر تختى از چوب و برگ نخل.

5- ستون محرس

اين ستون، پشت ستون سرير است از جانب شمالى. در مقابل دريچه اى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه در خانه عايشه بود از آن مى گذشت و براى نماز به روضه شريفه مى آمد. آن را «ستون محرس» از آن جهت مى گفتند كه على بن ابى طالب عليه السلام براى حراست و حفاظت از پيامبر صلى الله عليه و آله در كنار آن مى نشست. و به همين دليل آن را ستون على بن

ص: 75

ابى طالب عليه السلام نيز ناميده اند.

6- ستون وفود

اين ستون پشت ستون محرس است از جانب شمال.

پيامبر صلى الله عليه و آله در آنجا مى نشست تا وفود عرب را كه نزد او مى آمدند ملاقات كند. آنجا را «مجلس القلاده» هم مى گفتند، سران و افاضل صحابه در آنجا مى نشستند.

7- ستون مربع قبر

اين ستون در قسمتى است كه عمربن عبدالعزيز ساخته است، در صف ستون وفود؛ يعنى داخل ديوار محيط بر قبر شريف است و كسى كه به زيارت مسجد شريف مى رود، نمى تواند آن را ببيند. اين ستون را «مقام جبرئيل» هم مى گويند. در آنجا درِ خانه فاطمه عليها السلام دخت رسول خدا صلى الله عليه و آله است كه على بن ابى طالب از اين در داخل مى شد. در فضيلت اين ستون روايتى است از ابى الحمراء كه گويد:

رسول خدا صلى الله عليه و آله را ديدم كه چهل روز بر در خانه على و فاطمه و حسن و حسين آمد و دست بر

ص: 76

چهارچوب در نهاد و مى گفت: سلام بر شما اهل بيت؛

يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً؛

«اى اهل بيت، خدا مى خواهد پليدى را از شما دور كند و شما را پاك دارد.»

8- ستون تهجد

اين ستون پشت خانه فاطمه عليها السلام دخت رسول خدا صلى الله عليه و آله در جانب شمالى واقع شده. نزد آن محراب كوچكى است كه چون كسى روبه روى آن ايستد، ستون در سمت چپِ او، روبه روى در جبرئيل عليه السلام كه سابقاً به باب عثمان معروف بود، خواهد بود. بر سنگ مرمرى كه در آنجا نصب است نوشته شده:

«هذا مُتَهَجَّد النّبي صلى الله عليه و آله»

«اينجا مكانِ تهجُّد (نافله شب) پيامبر صلى الله عليه و آله است.»

سمهودى در باب فضيلت نماز در نزد اين ستون رواياتى آورده است؛ از جمله آنكه محمد بن حنفيّه گويد: اينجا مصلاى رسول خدا بوده، هنگام اداى نافله شب.

ص: 77

نهم: مناره مسجد شريف نبوى

پيش از آنكه فرمان اذان در رسد، منادىِ رسول خدا صلى الله عليه و آله مردم را ندا مى داد: «الصلاة جامعة» پس مردم گرد مى آمدند. چون قبله از بيت المقدس به كعبه تحوّل يافت، فرمان اذان داده شد. رسول خدا صلى الله عليه و آله در انديشه اذان بود.

بعضى براى گردآوردن مسلمانان در مسجد، گفتند بوق بزنند و بعضى گفتند: ناقوس. در اين احوال عبداللَّه بن زيد خزرجى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: ديشب در خواب مردى را ديدم كه دو جامه سبز بر تن داشت و ناقوسى در دست. به او گفتم كه اين ناقوس را مى فروشى؟ گفت: براى چه مى خواهى؟ گفتم: مى خواهم به آن، مردم را به نماز فراخوانم. گفت: نمى خواهى تو را به بهتر از اين راه بنمايم؟

پرسيدم: آن چيست؟ گفت: بگو: اللَّه اكبر، اللَّه اكبر، تا آخر اذان. خزرجى خواب خود را براى پيامبر بيان كرد، پيامبر فرمود: اگر خدا خواهد خوابى است راست پس برخيز نزد بلال برو و اين كلمات را به او بياموز تا با صداى بلند بخواند؛ زيرا صداى او خوش تر از صداى تو است.

ص: 78

مسجد شريف نبوى، نه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله براى اذان گفتن مناره داشت و نه در عهد خلفا

بلال بن رَباح براى بانگ نماز صبح بر بام خانه زنى از بنى نجار مى ايستاد. عروة بن زبير از زنى از بنى نجار روايت مى كند كه گفت: بامِ خانه من از خانه هاى اطراف مسجد بلندتر بود و بِلال هر صبح بر بام خانه من مى رفت و اذان مى گفت. او هر سحر به منزل من مى آمد و مى نشست تا وقت فجر در رسد. چون طلوع فجر را مى ديد بر بام مى شد و مى گفت:

«اللّهمّ انّي أحمَدُكَ وَ اسْتَعِينُكَ عَلى قُرَيش أَن يُقِيمُوا دينك»

سپس آواز به اذان بلند مى كرد.

از آنچه گذشت معلوم شد كه نياز به مكان بلندى براى اذان، مسلمانان را در مدينه منوره واداشت كه جاى اذان را از بام مسجد به بلندترين بام منازل مجاور برند تا آنجا كه سال ها بعد بر بام مسجد شريف نبوى، مناره ها ساختند.

دهم: منبرهاى مسجد شريف نبوى

اشاره

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «بين خانه من و منبرم روضه اى است از روضه هاى بهشت». و جابر از پيامبر صلى الله عليه و آله

ص: 79

روايت كرده كه «هركه نزد منبر من به دروغ سوگند خورد، حتى براى يك مسواك سبز جايگاهش پر از آتش خواهد شد».

منبرى را كه امروز در مسجد شريف است، با آن منبرى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر آن قرار مى گرفت، تفاوت ها و دگرگونى هاى بسيار است. مسلمانان شمارشان افزون شد و مسجد گسترش يافت و وفدها (هيأت هاى اعزامى) پى درپى به ديدار او سبقت مى گرفتند تا سخنش را بشنوند و به اسلام داخل شوند.

پيامبر صلى الله عليه و آله اگر سخنش به درازا مى كشيد بر تنه نخلى تكيه مى داد. چنانكه ابن بُرَيده روايت مى كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر سر پا سخن مى گفت. سخنش به درازا مى كشيد، و ايستادن بر او دشوار مى آمد. تنه نخلى آوردند و در زمين كردند و پيامبر در پهلوى آن ايستاد. از آن پس، هرگاه برپاى ايستادنش به هنگام سخن گفتن به درازا مى كشيد بر آن تكيه مى داد.

مردى كه به مدينه آمده بود آن حالت را ديد و به كسى كه در كنارش بود گفت: اگر بدانم كه محمد از كار من خوشش مى آيد برايش جايگاهى مى سازم كه بر آن بايستد و اگر خواهد بر آن بنشيند. اين خبر به رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد،

ص: 80

فرمود: «آن مرد را نزد من بياوريد». چون آوردند او را فرمان داد كه بسازد. پيامبر صلى الله عليه و آله در آنچه او ساخته بود، احساس راحت كرد. چون از آن تنه درخت دور شد و آهنگ آن پلكان كرد، تنه درخت ناله كرد؛ همانند ناقه كه بچه اش از او دور شود. بُرَيده از پدرش روايت مى كند كه چون رسول خدا صلى الله عليه و آله ناله آن تنه درخت را شنيد بازگشت و دست بر آن نهاد و فرمود: يكى از اين دو را اختيار كن، يا تو را در همان جايى كه بوده اى مى نشانم يا در بهشت كه از نهرها و چشمه هايش سيراب شوى و نيكو برويى و ميوه دهى و اولياى خدا از ميوه ات بخورند؟

گويند كه او سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله را شنيد و در پاسخ دو بار گفت: «آرى پذيرفتم». از پيامبر سؤال شد، فرمود:

«دوست دارد كه او را در بهشت بنشانم».

انس روايت كند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله روز جمعه اى خطبه هاى نماز جمعه را مى خواند و او در كنار تنه درختى كه بر آن تكيه مى داد، ايستاده بود. چون مردم بسيار شدند، فرمود: براى من منبرى ترتيب دهيد. براى او منبرى ساختند كه دو پله داشت. چون بر آن منبر نشست، آن ستون چوبى ناله كرد. انس گويد كه من در مسجد بودم صداى زارى او را چون صداى ناله عاشقان شنيدم و او همچنان مى ناليد تا

ص: 81

پيامبر صلى الله عليه و آله از منبر فرود آمد و آن را در آغوش كشيد و ستون ساكت شد.

چون حسن اين حديث را شنيد، گريست. سپس گفت:

«اى بندگان خدا، چوب به سبب مكانتى كه رسول خدا در نزد خدا دارد، به شوق او مى نالد و مى زارد. شما سزاوارتريد كه مشتاق ديدار او باشيد.»

ابن عباس گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله تكيه به تنه درخت داده، سخن مى گفت. مردى رومى نزد او آمد، پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: «براى من منبرى بساز كه بر آن سخن گويم». و او همين منبر را كه مى بينيد ساخت، چون از كنار ستون برخاست كه بر آن فرا رود، آن تنه درخت ناليد چنانكه ناقه براى بچه اش مى نالد. پيامبر صلى الله عليه و آله از منبر فرود آمد و آن را در آغوش گرفت، درخت ساكت شد. فرمود: براى درخت جايى كندند و درخت را در آن نهادند.

ابن نجار گويد: بلندى منبر دو ذراع و يك وجب و سه انگشت بود و عرض آن اندكى بيش از يك ذراع. بلندى تكيه گاهش كه رسول اللَّه بر آن تكيه مى داد يك ذراع و طول دو برآمدگى كه هنگام نشستن بر منبر بر آن دست مى گرفت يك وجب و دو انگشت بود.

بعدها پله هاى منبر زياد شد و صورت هاى گوناگون

ص: 82

يافت. گاه از چوب ساختند و گاه از مرمر يا سنگ. و در آتيه خواهيم ديد.

تغييرات منبر مسجد شريف نبوى:

1- منبر در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله و خلفا دو پله داشت و يك جايگاه نشستن؛ همان گونه كه گفتيم.

2- چون دولت اموى روى كار آمد، معاوية بن ابى سفيان بر پله ها افزود و آن را در شش پله و يك جايگاه نشستن ساخت.

3- در دولت عباسى بعضى خلفا بناى منبر را بر حسب پيشرفت صناعت تجديد كردند.

4- در سال 654 ه. مسجد شريف نبوى آتش گرفت و منبر هم طعمه حريق شد. ملك مظفر فرمانرواى يمن منبر جديدى فرستاد كه دو گوى جاى دست گرفتن داشت آن را در جاى منبر مسجد شريف نبوى نصب كردند. مدت ده سال بر آن سخن گفته شد.

5- در سال 664 ه. ملك ظاهر بَيْبرس بندُقدارى منبر جديدى فرستاد منبر فرمانرواى يمن را برداشتند و منبر او را به جايش نهادند. بر اين منبر تا سال 797 ه. كه در آن موريانه افتاد، اداى سخن كردند.

ص: 83

6- در سال 797 ه. ملك ظاهر برقوق منبر تازه اى فرستاد، آن را در جاى منبر بَيْبُرس نصب نمودند.

7- در سال 820 ه. مؤيد شيخ، منبرى فرستاد كه در محل نصب منبر برقوق گذاشتند.

8- در سال 886 ه. در مسجد شريف نبوى آتش افتاد و منبر مؤيد شيخ سوخت. مردم مدينه منبرى از آجر ساختند و آن را در گچ و آهك گرفتند و در مكان آن جاى دادند.

9- در سال 889 ه. ملك اشرف قايتباى، منبرى از مرمر فرستاد، منبر آجرىِ مردم مدينه را خراب كردند و آن رابه جايش گذاشتند.

10- در سال 998 ه. سلطان مراد عثمانى منبرى از مرمر فرستاد، در نهايت ابداع و دقت و زيبايى با نقشهاى جالب، آن را در آب طلا گرفته بودند. منبر قايتباى را به مسجد قُبا بردند و منبر سلطان مراد را جاى آن نهادند. و آن همين است كه اكنون در مسجد شريف نبوى موجود است.

ص: 84

ص 89

منبر سلطان مراد در سال 998 ه.

ص: 85

فصل سوم: مسجد شريف نبوى در سالهاى 11 تا 656 ه.

اشاره

ص: 86

ص: 87

اول: مسجد شريف نبوى در عهد ابوبكر (11- 13 ه.)

مدت خلافت ابوبكر كوتاه بود؛ از سال يازدهم تا سيزدهم هجرى. او بر مسجد شريف هيچ نيفزود مگر آنكه چند ستون را كه حاجت به تعمير داشتند، تجديد يا تعمير كرد.

مسجد شريف نبوى در مدت خلافت ابوبكر به همان حال كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بنا كرده بود باقى بود. چون ابوبكر در 22 جمادى الآخره سال 13 ه. درگذشت، او را در جوار قبر شريف رسول خدا صلى الله عليه و آله دفن كردند و عمر عهده دار امر خلافت شد.

ص: 88

دوم: مسجد شريف نبوى در عهد عمر (13- 23 ه.)

اشاره

پس از مرگ ابوبكر، با عمر بيعت شد و اين در نيمه سال سيزدهم هجرى بود. مسجد شريف نبوى به همان حال كه در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله بود باقى بود تا سال 17 ه كه شمار مسلمانان در مدينه افزون گرديد و از اطراف و اكناف بلاد اسلامى وفدها و زائران، روى به مدينه نهادند.

در چنين حالى مسجد شريف گنجايش مردم را نداشت. از او خواستند كه بر وسعت مسجد بيافزايد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اگر اين مسجدِ من تاصنعاء هم وسعت يابد، جزو مسجد من خواهد بود. و بخارى روايت كرده كه: مسجد در زمان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله از خشت بناشده بود وسقفش برگ نخل بود وستون هايش چوب نخل. عمر بر آن افزود و آن را به همان شيوه كه در عهد پيامبر صلى الله عليه و آله بنا شده بود با خشت و برگ نخل بنا كرد و ستون هاى چوبى آن را تجديد كرد. پس از آنكه عمر با افزودن بر وسعت مسجد موافقت كرد، از خانه هاى اطراف سلب ملكيت شد و آنچه كه در جنوب و غرب

ص: 89

مسجد بود بنابر مقتضاى طبيعت توسعه بر سر مسجد افتاد.

توسعه مسجد شريف نبوى در سال 17 ه.

پس از چهار سال كه از خلافت عمر گذشته بود، در مسجد نبوى تعميرات و تغييرات مهمى صورت گرفت. وى مسجد را از جانب غربى 20 ذراع (10 متر) توسعه داد. پس عرض مسجد 120 ذراع (60 متر) گرديد ولى از طرف شرقى بنا را دست نزد؛ زيرا حجره شريفه در آنجا بود و از جانب قبله هم 10 ذراع (5 متر) افزود، و از جانب شمال 30 ذراع (15 متر) و طول مسجد به 140 ذراع (70 متر) رسيد.

عمر حجره هاى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله را داخل در مسجد ننمود، از اين رو به امتداد مسجد به غرب و شمال و جنوب بسنده كرد. بعداً خواهيم ديد كه حجره ها در توسعه هاى بعدى در مسجد داخل شدند، آنگاه كه براى نخستين بار در زمان حكومت عمر بن عبدالعزيز بر مدينه، مسجد را از سمت مشرق هم توسعه دادند. اين امر در عهد وليد بن عبدالملك بود هنگامى كه در سال 88- 91 ه به وسعت مسجد افزود.

عمر درتوسعه تازه، ستون هايى ازتنه هاى نخل آورد وبراى بناى ديوارها قالب هاى خشت، و بام رواق هاى

ص: 90

چهارگانه را باگِل اندودكرد. ارتفاع سقف به 11 ذراع (5/ 5 متر) رسيد ودر اطراف بام ديوارى برآورد به طول 3 ذراع (5/ 1 متر). بنيان بنا را از سنگ برآورد به ارتفاع قامت يك انسان (75/ 1 متر).

ص 96

افزوده عمر بن خطاب بر مسجد شريف نبوى در سال 17 ه.

خانه هايى كه در توسعه مسجد در عهد عمر ويران شد

توسعه عمر، در مسجد شريف نبوى سبب شد خانه هايى كه در نزديكى مسجد بود، به آن ضميمه شود.

عمر به ساكنان خانه ها پيشنهاد كرد كه اگر خواهند خانه خود

ص: 91

بفروشند و بهاى آن را از بيت المال بستانند و هر كس هم كه خواهد خانه خود را به مسجد صدقه كند، از او پذيرفته مى شود و در برابر اين عمل خير از او تشكر مى شود. كسى كه بخشى از خانه خود را به مسجد داد عبداللَّه بن جعفر بن ابى طالب بود و پسران ابوبكر.

از خانه هايى كه عمر در توسعه مسجد داخل كرد: يكى خانه اسامه بود و در مغرب آن، خانه زيد بن حارثه و در مغرب آن، خانه جعفربن ابى طالب و در مغرب آن، خانه عباس. اين از جهت قبله بود. همچنين خانه سعدبن ابى وقاص و خانه عبدالرحمان بن عَوف و در شمال آن خانه ابوبكر، سپس خانه عبداللَّه بن مسعود و اين از جهت غربى بود.

عباس بن عبدالمطّلب عموى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بود و خانه خود را عزيز مى داشت؛ زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله خود زمين آن را معين كرده، در بناى آن شركت كرده بود، پس از آنكه به مدينه آمد. عباس خانه خود را مى ساخت و رجز مى خواند:

بَنَيتُها باللَّبْنِ والحجاره والخشبات فوقها مطاره

يا ربَّنا بارك لِأهلِ الداره

ص: 92

حاصل معنى:

آن رابا خشت و سنگ وچوب بنا مى كنم چوب هايى كه بر آن ها پرندگان نشينند؛ اى پروردگار، اهل اين خانه را بركت ده.

رسول اللَّه صلى الله عليه و آله مى گفت:

اللهمّ بارك في هذه الدارة.

به هر حال عمر خانه را خراب كرد و مكان آن را بر مسجد شريف نبوى افزود. خانه عباس در جانب غربى محراب عثمانى واقع در غرب منبر- كنونى- جاى داشت.

كوشش براى يافتن موضع قبله:

خلفا و كسانى از پيشينيان كه بعد از آن ها آمده اند و به توسعه مسجد شريف نبوى همت گماشته اند، براى قبله احترام ويژه اى قائل بوده اند و مى دانستند كه موضع قبله را وحى معين كرده است و آن رو به روى بيت الحرام است.

از اين رو هيچ كس از خلفا وسلاطين و ملوك، پس از عمر و عثمان تا به امروز مسجد شريف را از جانب قبله توسعه نداده است. هنگامى كه عمر خواست مكان قبله را در ديوارى كه در توسعه مسجد كشيده بود، معين كند، از صحابه رسول خدا صلى الله عليه و آله يارى طلبيد تا آن ها در وضع قبله خود حاضر و ناظر باشند.

ص: 93

وصف مسجد بعد از توسعه در عهد عمر:

در اين توسعه سعى شد كه از لحاظ مصالح بنا و شكل خارجى و داخلى، حتى درها و ستونها و غير آن از آنچه در زمان رسول خدا بوده است، تخطّى نشود. همچنين عمر دستور داد از زيور و زينت مسجد بپرهيزند؛ زيرا آن رنگ آميزيها حواس را به خود مشغول مى دارند.

چون كارِ بنا به پايان رسيد، گفت: اكنون بايد زمين را از ريگ وادى عقيق فرش كنيم. پس از وادى عقيق ريگ آوردند و زمين مسجد را بدان مفروش ساختند.

در همين زمان براى روشن ساختن مسجد، چراغ هايى آوردند و در روزهاى جمعه و ماه رمضان در مسجد بخور مى سوزانيدند وسهمى براى خريدن چيزهاى خوشبو معين كردند.

همچنين همگام توسعه، در جانب شمالىِ شرقى از مسجد شريف نبوى، جايى ساخت و آن را «بطيحاء» ناميد وآن تالارى بودوسيع. آن را به ريگ هاى «عرصة الحمراء» فرش كردند. مردم را گفت: هر كس خواهد در امور دنيا صحبت كند به آنجا رود تا كسى در مسجد هياهو نكند و هيبت و وقار مسجد در دل هاى مسلمانان پايدار ماند.

يحيى گويد كه او در ناحيه اى از مسجد مكان وسيعى

ص: 94

معين كرد كه آن را بُطَيحاء مى گفتند. سپس گفت كه هر كس خواهد هياهو كند يا شعرى بخواند يا آواز بر كشد به آن بُطَيحاء رود.

عمر براى مسجد شش در تعبيه كرد؛ يعنى سه در ديگر بر درها افزود پس درها از اين قرار شد:

1- در ديوار شمالى دو دَر (يك در جديد).

2- در ديوار شرقى دو در؛ باب جبرئيل يا باب عثمان و او باب النساء را هم تعبيه نمود.

3- در ديوار غربى دو دَر؛ باب الرحمه يا باب عاتكه و يك در جديد، به نام باب السلام.

مقدارى كه در اين توسعه بر وسعت مسجد شريف افزوده شد 1100 متر مربع بوده است.

سوم: مسجد شريف نبوى در عهد عثمان (24- 35 ه.)

اشاره

پس از كشته شدن عمر، عثمان بن عَفّان به خلافت نشست. در اول محرم سال 24 هجرى. در سال ششم

ص: 95

خلافتش، احساس كرد كه مسجد شريف نبوى نيازمند تعمير و توسعه است. مردم به او شكايت بردند كه مسجد براى آن ازدحام جاى ندارد و هم برخى تيرها وستون ها درحال ويرانى است.

ابو داود روايت مى كند كه مسجد شريف نبوى را در عهد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله ستون هايى بود و بر روى ستون ها از برگ و چوب خرما سايبان ساخته بودند. در عهد خلافت ابوبكر ويران شد. او بار ديگر آن را به تنه نخل و برگ و چوب آن بساخت.

باز در زمان خلافت عثمان فرود آمد. او مسجد را با آجر بنا كرد و آن بنا تاكنون برپاى است.

از اين عبارات بر مى آيد كه آنچه عثمان را به تجديد بناى مسجد واداشت تنگى آن و وضع بدِ ستون هايش بود كه از تنه نخل بودند.

چون مردم به عثمان از تنگى مسجد و ازدحام شكايت كردند و خواستند كه بر وسعت آن بيفزايد او پيش از آنكه كارى كند، با اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله مشورت كرد و از آنان راهنمايى خواست.

در اين باب ابن نجار گويد كه: عثمان با اهل رأى از اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله مشورت كرد. آن ها همگى نظر دادند كه

ص: 96

بايد آن را خراب كرد و وسيع تر از آنچه هست از نو بنا نمود. پس نماز ظهر را به جاى آورد و بر منبر شد و حمد خداوندى به جاى آورد. سپس گفت: كه مى خواهم مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله را خراب كنم و بر مساحت آن بيفزايم. مردم رأى او را پسنديدند.

عثمان بر وسعت مسجد شريف نبوى مقدار زيادى افزود. ديوارش را با سنگ هاى تراشيده و گچ برآورد، ستون ها را از سنگ تراشيد و سقفش را از چوب ساج ساخت.

طريقه بنا:

شيوه بنا با سابق فرق بسيار داشت. سنگ به جاى قالب خشت آمد و مسجد با سنگ هاى تراشيده و گچ بنا شد.

ستون ها نيز از سنگ تراشيده بود و در آن ها قطعات آهن و سرب گداخته به كار بردند تا سنگ هاى ستون نيكو به هم بچسبند. ستون هاى سنگى را به همانجا كه ستون هاى چوبى بود نصب كردند. سقف را از چوب ساج ساختند.

چوب هاى ساج بر تيرهاى چوبى، كه روى ستون هاى سنگى استوار شده بودند، قرار گرفتند. ديوار را در گچ پوشيدند. در ديوارهاى شرقى و غربى نزديك سقف

ص: 97

طاقنماها ساختند.

از خلال روايات برمى آيد كه ناظر بنا زيدبن ثابت بوده است. همان شش باب، كه در عهد عمر بود، در اين توسعه جديد حفظ شد.

خانه هايى كه عثمان داخل بناى مسجد نمود:

عثمان مسجد شريف نبوى را از سمت شرقى توسعه نداد؛ زيرا در آن سمت حجره هاى همسران رسول خدا صلى الله عليه و آله قرار داشت ولى از جوانب ديگر، بعضى خانه ها ضميمه مسجد شد. آن ها را يا خريدند يا به صاحبانشان در جاى ديگر عوض دادند و آن ها از اين قرار بود:

1- خانه حَفصه دخت عمر، در سمت جنوبى، و آن عبارت از خانه كوچكى بود از آنِ حفصه همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله. به عوض آن، خانه اى از آنِ برادرش عبداللَّه بن عمر را به او دادند. حفصه از اين خانه به مسجد مى رفت. در كنار اين خانه ستونى بود كه بلال بر سر آن اذان مى گفت. امروز در غرب موقف الزائر است.

2- خانه جعفر بن ابى طالب، پيامبر صلى الله عليه و آله براى جعفر بن ابى طالب اين خانه را ساخت و او هنوز حبشه بود. پس عثمان نصف آن را به صد هزار درهم خريد و آن را به

ص: 98

بناى مسجد افزود.

3- خانه مروان بن حكم.

بناى مقصوره:

مقصوره نه در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله مرسوم بود و نه در عهد ابوبكر و عمر. بلكه بعدها مرسوم شد. ابن شَبّه و ابن زَباله گويند: اولين كسى كه مقصوره از خشت ساخت عثمان بود. در مقصوره دريچه اى بود كه مردم از آنجا امام را مى ديدند.

چون عثمان پس از كشته شدن عمر به خلافت نشست، در مسجد مقصوره اى از خشت ساخت و از بيم آنچه برسر عمر آمده بود در آنجا به نماز مى ايستاد و آن جاى كوچكى بود. وسائب بن خبّاب را نگهبانِ آن نمود و او را هر ماه دو دينار مزد مى داد.

سمهودى نقل مى كند كه: نخستين كسى كه در مسجد مقصوره ساخت معاويه بود؛ پس از آنكه يكى از خوارج او را با شمشير زد.

در هر حال در حريق نخست (سال 654 ه.) اين مقصوره در آتش سوخت.

ص: 99

مقدارى كه عثمان به مسجد افزود:

مقدارى كه عثمان از سمت قبله افزود 10 ذراع (5 متر) بود؛ نزد محرابى كه هنوز محل نماز امام در مسجد شريف نبوى است؛ زيرا كسى تاكنون از سمت قبله متعرض زيادت مسجد نشده است.

زيادت عثمان از سمت شمال 20 ذراع (10 متر) بود بعد از آنچه عمر زياد كرده بود. يعنى تا آنجا كه عمر براى گفتگو و بحث در خارج مسجد قرار داده بود. و از ناحيه غربى 10 ذراع (5 متر) يعنى يك ستون. (1) 7

اين پس طول مسجد از شمال تا جنوب 170 ذراع (85 متر) شد و از شرق تا غرب 130 ذراع (65 متر) شمار ستون ها در هر پنج رواق درسايبان قبله اى 12 ستون بود.

ستون ها از سنگ بودند، و استوار شده با آهن، روى آن ها سطحى مستوى از چوب ساج بود.

عثمان در ماه ربيع الأول سال 29 ه. كار توسعه را آغاز كرد. حدود ده ماه مدت گرفت؛ يعنى در اول محرم سال 30 ه. به پايان رسيد. مقدار زيادت عثمان 496 متر مربع بود.


1- ناجى محمدحسن عبدالقادر الانصارى، ترجمه: عبدالمحمد آيتى، تلخيص: رضا مختارى، مسجد شريف نبوى صلى الله عليه و آله، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 5، 1385.

ص: 100

ص 109

افزوده عثمان بن عفان به مسجد نبوى در سال 29 ه. ق.

چهارم: مسجد شريف نبوى در عهد على بن ابى طالب عليه السلام (سال 35- 40 ه.)

على بن ابى طالب عليه السلام بيست و سه سال پيش از هجرت متولد شد و با فاطمه عليها السلام دخت پيامبرگرامى صلى الله عليه و آله ازدواج كرد.

او پسر عمّ رسول خدا صلى الله عليه و آله بود.

ص: 101

على در خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله پرورش يافت و از هدايت او بهره ها گرفت. چون پيامبر صلى الله عليه و آله به رسالت مبعوث شد، نخستين كس از مردان كه به او ايمان آورد، على بود و او در آن زمان حدود سيزده سال داشت. و آن هنگام كه پيامبر صلى الله عليه و آله از مكه هجرت كرد، على شب در بستر او خوابيد تا خود را فداى پيامبر صلى الله عليه و آله كند. على عليه السلام در تمام غزوات رسول اللَّه صلى الله عليه و آله شركت داشت مگر غزوه تبوك كه او را در مدينه به جاى خود نهاده بود.

در اوايل سال 36 ه. به خلافت با او بيعت شد. و اين دوره يكى از ادوار پرحادثه تاريخ اسلام است.

مدينه منوره در عهد او، يك انتقال سياسى را شاهد بود؛ زيرا على عليه السلام مركز خلافت را از مدينه به كوفه آورد.

دمشق مركز سرپيچى از خلافت على عليه السلام بود. سرپيچى معاويه موجب حوادث بزرگ شد. كه به اختلاف ميان مسلمانان انجاميد و فتوحات اسلامى را متوقف ساخت.

در اين دوره در مسجد شريف نبوى تغييرى حاصل نشد و هر چند مدينه مركزيت سياسى خود را از دست داد ولى مركزيت دينى اش را همچنان داشت. از اين رو واليان، اميران و پادشاهان، هرگاه كه نياز مى افتاد به عمارت مسجد مى پرداختند و ما آن را توضيح خواهيم داد.

ص: 102

مسجد شريف نبوى در عهد اموى

پنجم: مسجد شريف نبوى در عهد اموى (40- 132 ه.)

1- توسعه وليد بن عبدالملك به سال 88- 91 ه.

مسجد شريف نبوى پس از آنچه عثمان بر آن افزوده بود، ديگر تغيير و تعميرى در آن صورت نگرفت و در عصر اموى نزديك به 44 سال به همان حال بود تا وليد بن عبدالملك (1) 8 عامل خود عمر بن عبدالعزيز (2) 9 را فرمان داد كه مسجد شريف را تجديد بنا كند و حجره هاى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله را داخل در آن نمايد، يكى از آن ها حجره عايشه بود. مردم مدينه به سبب علاقه اى كه به رسول خدا صلى الله عليه و آله داشتند، از اين فرمان متأثر و اندوهناك شدند و گريه


1- - وليد بن عبدالملك در ماه رمضان سال 86 ه. متولى امر خلافت شد. در آن زمان سنش از سى سال گذشته بود. او به توسعه مسجد شريف نبوى پرداخت و در جمادى الآخره سال 96 ه. درگذشت.
2- - عمر بن عبدالعزيز در ربيع الاول سال 87 ه. امارت مدينه يافت و در شعبان سال 93 ه. معزول شد و در صفر سال 99 ه. به خلافت رسيد و در رجب سال 101 درگذشت.

ص: 103

سردادند. طبرى گويد: فرستاده وليد نامه او راآورد. بر عمربن عبدالعزيز داخل شد و نامه را به او داد. فرمان شده بود كه حجره هاى همسران پيامبر صلى الله عليه و آله را در مسجد داخل كند و هر خانه را كه پشت آن ها و در اطراف آن هاست بخرد تا 200 ذراع در 200 ذراع و در نامه آمده بودكه اگر توانى، قبله راهم پيشترببر.

به نظر مى رسد كه وليد مى خواست مسجد گسترش يابد؛ زيرا در زمان او آن جمعيت انبوه را بر نمى تافت.

نمازگزاران در روزهاى جمعه به سبب كثرت جمعيت در آن حجره ها هم به نماز مى ايستادند. اين حجره ها در سمت شمال و شرق مسجد شريف نبوى بود.

2- شيوه هايى كه در توسعه مسجد به كار رفت:

1- عمر بن عبدالعزيز خانه هاى اطراف مسجد را خريد و با حجره هاى همسران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله داخل در مسجد نمود.

2- خراب كردن در ماه صفر سال 88 ه. آغاز شد.

طبرى گويد:

صالح بن كيسان براى نظارت در خراب كردن و ساختن تعيين شد. پرداخت مزدها هم به عهده

ص: 104

او بود. خراب كردن به وسيله كارگران مدينه منوره انجام پذيرفت و براى ساختن آن وليد كسانى را در ربيع الاول سال 88 ه. به مدينه گسيل داشت.

3- وليد به پادشاه روم نوشت و او را از قصد خود در توسعه مسجد شريف خبر داد و از او خواست به كارگران و مال و مصالح بنا يارى اش دهد. قيصر صدهزار مثقال زر فرستاد و صد كارگر و چهل بار فسيفساء (چيزى شبيه موزاييك امروزى كه از قطعات مرمر ساخته مى شد) وليد همه آن ها را نزد عمر بن عبدالعزيز به مدينه فرستاد. اين مرسوله، هنگامى كه عمر بن عبدالعزيز از ويران كردن خانه ها فراغت يافته بود، به مدينه رسيد. او به ساختن آغاز كرد و پىِ بنا را برسنگ نهاد.

4- چون بنا به ديوار قبله رسيد، عمر بن عبدالعزيز شيوخ مدينه را، از مهاجرين و انصار و عرب و موالى، فرا خواند و گفت: بياييد و در بنيان قبله خود حاضر باشيد كه بعداً نگوييد عمر قبله ما را تغيير داد. او سنگى را از جاى خود بر نمى داشت مگر آن كه سنگى به جاى آن مى نهاد.

مى خواست قبله مسجد آن سان باشد كه اسلاف معيّن كرده اند.

ص: 105

3- اهتمام عمر بن عبدالعزيز به توسعه:

عمر بن عبدالعزيز به ستونهاى مسجد اهتمام بسيار داشت. فرمان داد: پايين ستون ها بگونه اى باشد كه دوتن از نمازگزاران بتوانند بر آن تكيه دهند. و بر بام ناودانى نصب كرد و او اولين كسى بود كه چنين كرد، همچنين گِرداگِرد بام كنگره ها ساخت. همچنان كه يكى از موالى- به نام سعد- حُوَيطِب را فرمان داد تا سوره «فاتحه» را و از سوره «الشمس» تا آخر سوره «الناس» را بر ديوار قبله بنويسد.

4- مقصوره:

عمربن عبدالعزيز در مسجد مقصوره اى ساخت كه امام در آنجا نماز بگزارد. و در بناى آن هنر نمايى ها نمود. آن را از چوب ساج ساخت و سقفش را با فُسَيفِساء زينت داد.

هنگامى كه بنا به پايان رسيد و وليد براى زيارت آمد (در سال 91 ه.) از ديدن سقف مقصوره در شگفت شد و گفت: كاش همه سقف مسجد را چنين مى ساختى.

عمر گفت: در آن صورت هزينه بسيار مى شد اكنون براى ديوار قبله و بين آن دو سقف (سقف مسجد وسقف مقصوره) چهل وپنج هزار دينار هزينه شده است.

از دلايل توجه خاص عمر بن عبدالعزيز به ديوار قبله و

ص: 106

سقف مقصوره، چيزى است كه مراغى (متوفاى سال 816 ه.) بدان اشارت دارد. وى مى گويد سقف مقصوره دو ذراع ارتفاع داشت.

ابن جبير در خلال زيارت خود از مدينه منوّره (در سال 580 ه.) از صنعت فُسَيفِساء كه در مسجد شريف نبوى به كار رفته به تفصيل سخن مى گويد: به ويژه از سمت قبله و كارهاى شگرفى كه در عصر اموى در آنجا صورت گرفته است:

نصف بالاى ديوار، همه از نگين هاى طلاست معروف به فُسَيفِساء. صنعتگران در آن صنعت بسيار كرده اند. تصاوير درختانِ مختلف است با شاخه هاى سر فرو كرده از بار ميوه ها. و مسجد همه اش بر اين صفت است ولى صنعتى كه در ديوار قبله به كار رفته شگرف تر است. اما ديوار شمالى كه مشرف بر صحن است و شرقى و غربى چنين نيستند. سفيد و مقرنس اند و آنها به انواع رنگ ها رنگين.

اما ابن عبد ربه دو ديوار مسجد و صحن را چنين وصف مى كند كه ديوارهاى داخلى، همه از مرمر و طلا وفُسَيفِساء است، از اول تاآخر. صحن مسجد مفروش

ص: 107

به سنگريزه است بدون حصير. و باروى مسجد در خارج نيز از سنگ هاى تراشيده است و چنين است كنگره هاى آن.

تغييراتى كه بعد از توسعه وليد حاصل شد:

تعميراتِ اموى در حجره شريفه، سبب تغييراتى شد؛ همچنين در منبر. دو چيز كه پيش از اين سابقه نداشت در مسجد پديد آمد؛ يكى مناره براى اذان و ديگرى محراب.

اينك به توضيح آن ها مى پردازيم:

1- حجره شريفه

تغييراتى كه توسعه اموى در حجره شريفه به وجود آورد، يكى آن بود كه ديوارهايش به سنگهاى تراشيده پوشيد شد و براى آن در نگذاشتند. اطراف آن پنج ضلعى بود با اضلاع نابرابر. ديوارهاى خارجى مذكور، تا سقف مسجد نمى رسيدند بلكه به مقدار دو ذراع (1 متر) كوتاهتر بودند و بر آن ها پنجره هايى از چوب بود. بر بام حجره داخلى مشمعى انداخته بودند تا مانع نفوذ باران شود.

ديوار خارجى غربى چسبيده به ديوارِ داخلى بود و

ص: 108

ديوار خارجى شرقى ميان آن و ديوار حجره، مقدار 50 سانتى متر از سمت شمالى فاصله بود و از سمت جنوبى 15 سانتى متر. و ديوار باروى جنوبى، بين آن و بين ديوار حجره 50 سانتى متر از جانب شرقى بود و از جانب غربى تنگ مى شد تا به 20 سانتى متر مى رسيد. اما ديوار شمالىِ حجره، ميان آن و رأس مثلث پديد آمده از بارو مقدار 4 متر بود. بر بام مسجد ديوارى بالاى منطقه قبر ساخته بودند تا كسى نتواند بر آن قدم نهد.

2- مناره براى اذان

مناره را عمر بن عبدالعزيز بنا كرد و در هر ركن از اركان مسجد مناره اى بود.

كثيربن حفص گويد: يكى از مناره ها مشرف بر خانه مروان بن حكم بود. آنجا خانه بنى اميه بود كه هرگاه به مدينه مى آمدند، در آنجا سكونت مى كردند. هنگامى كه سليمان بن عبدالملك براى اداى حج به مكه آمد و مؤذن بر مناره اذان گفت سليمان فرمان داد آن را خراب كنند؛ زيرا مشرف بر خانه او بود ! از آن پس مسجد شريف نبوى سه مناره داشت. اين سه مناره تا سال 580 ه. هنگامى كه ابن جبير مدينه منوره را زيارت مى كرد، بر پا بوده است. او در

ص: 109

وصف آن ها گويد: «مسجد شريف نبوى را سه مناره است؛ يكى در ركن شرقى كه به صورت صومعه است و دوتاى ديگر كوچك تر به صورت برج.»

3- محراب

پيش از اين گفتيم: مسجد شريف نبوى را محرابى كه در ديوار كنده باشند، نبود. نه در عهد پيامبر صلى الله عليه و آله و نه در عهد چهار خليفه بعد از او. بنابر روايات تاريخى، محراب مجوف در توسعه و تعمير وليد بن عبدالملك، به دست عامل او بر مدينه عمر بن عبدالعزيز (88- 91 ه.) احداث شد. وى هنگامى كه محراب را ساخت مسلمانان را دعوت كرد تا در تعيين جهت قبله شركت جويند و گفت: بياييد در بنيان قبله خود حاضر شويد كه بعدها نگوييد عمر قبله ما را تغيير داد. او سنگى بر نمى كند مگر آنكه سنگى به جاى آن مى نهاد.

4- درهاى مسجد

مسجد شريف نبوى همان درهاى اصلى چهارگانه را كه داشت حفظ كرد و آن ها عبارت بودند از: «باب السلام»، «باب الرحمه» در ديوار غربى، «باب جبرئيل» و

ص: 110

«باب النساء» در ديوار شرقى. مطرى گويد: وليد براى مسجد شريف نبوى بيست در تعبيه كرد.

مقدارى كه وليد بر مسجد شريف افزود 2369 متر مربع بود. اين آخرين توسعه اى بود كه در عهد دولت اموى داده شد كه در آن، ميانِ متانت عمارت و دقت و زيبايى هنر معمارىِ بديع اسلامى جمع شده است.

ص 122

افزوده وليد بن عبدالملك در سال 88- 91 ه.

ص: 111

ششم: مسجد شريف نبوى در عهد عباسى (132- 656 ه.)

توسعه در عهد مهدى (158- 169 ه.)

پس از عمارت و تعمير وليد بن عبدالملك، به سال 88- 91 ه. كه بايد آن را تنها توسعه و عمارت در عهد اموى شمرد، مسجد سال ها به همان حال باقى بود.

چون عباسيان عهده دار امر خلافت شدند، ابو جعفر منصور به توسعه مسجد شريف نبوى همت گماشت ولى او پيش از آنكه دست به كارى بزند در گذشت.

چون حسن بن زيد بن حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام در ماه رمضان سال 150 ه. بر مدينه امارت يافت، كف مرمر پوش جلو منبر را از اطراف وسعت داد تا به ستون ها ملحق ساخت.

هنگامى كه مهدى به خلافت رسيد و در سال 160 ه.

حج به جاى آورد، به زيارت مدينه آمد و مسجد شريف نبوى را به همان حال كه بود مشاهده كرد، فرمان داد كه بر

ص: 112

آن بيفزايند. مقصوره اى را كه در آنجا بود خراب كرد و خواست از پله هايى كه معاويه بر منبر افزوده بود بكاهد،

ص 125

افزوده مهدى عباسى در سال 165 ه. ق.

گفتند كه چوب آن كهنه شده، اگر آن را از جاى حركت

ص: 113

دهند بيم آن است كه بشكند. پس آن را در جاى خود رها كرد.

كار توسعه در سال 161 ه. آغاز شد و پنج سال مدت گرفت.

توسعه مهدى چند خانه را داخل در مسجد نمود؛ همه اين خانه ها در سمت شمالى مسجد بودند؛ زيرا توسعه فقط از يك طرف بود.

كلًا در توسعه مهدى، سطح مسجد شريف نبوى 2450 متر مربع شد.

مهدى آنچه را كه وليد در سمت شمال افزوده بود خراب كرد و آن را، با افزودن 55 ذراع، از نو بنا نمود و در اين قسمت كارهاى هنرمندانه بسيارى صورت گرفت و آن را با فُسَيفِساء زينت داد.

همچنين مهدى فرمان داد كه مقصوره اموى را خراب كنند و كف آن را با سطح زمين برابر سازند.

مصالحى كه در اين زيادت به كار رفته بود، بيش از همه، سنگ هاى رخامى يا مرمر بود.

مهدى براى مسجد شريف نبوى بيست و چهار در قرار داد از اين قرار:

- هشت در بر ديوار شرقى.

ص: 114

- هشت در بر ديوار غربى.

- چهار در بر ديوار شمالى.

- چهار در بر ديوار جنوبى (قبله).

درهاى ديوار جنوبى مخصوص دخول و خروج بود؛ از آن جمله درى بود كه امرا از آن داخل مى شدند، در ناحيه خانه مروان. و درى در سمت چپ قبله بود كه از آن به مقصوره مى رفتند و درى در طرف راست قبله (دَرِ بيت القناديل) بود و درى در قبله مسجد كه سلطان از آن به مقصوره مى رفت.

درهايى كه مهدى ساخته بود به مرور بسته شد، به طورى كه ابن جبير در زيارت مدينه منوره (در سال 580 ه.) مى گويد:

در مسجد نوزده در بود؛ از آن جمله چهار در بسته در ديوار شمالى و پنج در بسته در ديوارهاى شرقى و غربى و در ديوار قبله اى هم يك در بسته بود.

درهاى باز عبارت بودند از دو در، در ديوار شرقى؛ يعنى باب جبرئيل (باب عثمان) و باب النساء ودو در در ديوار غربى؛ يعنى باب الرحمه (باب عاتكه) و باب السلام.

دريچه خانه عمر، به ديوار قبله، در سمت چپ محراب

ص: 115

به پنجره تحوّل يافت و آن بعد از ساختن مقصوره جديد بود كه در عمارت مهدى از چوب ساخته شد، به پهناى طول رواق اول.

مناره هاى مسجد به همان حال كه در عمارت وليد بن عبدالملك بودند، سرپا ماندند.

اصلاحاتى كه در عصر عباسى در مسجد صورت گرفت:

1- در سال 140 ه. ابوجعفر منصور بر صحن مسجد سايبان قرار داد.

2- در سال 151 ه. والى مدينه، حسن بن زيد مرمرهايى را كه منبر بر آن ها قرار داشت، بركند و فرش مرمر را از اطراف منبر تا كنار ستون ها گسترش داد. اين امر در عهد منصور بود.

3- در سال 193 ه. در عهد هارون الرشيد، ابوالبُحْتُرى بن وهب، والى مدينه در سقف مسجد اصلاحاتى كرد از سمت قبر شريف نبوى چنانكه بين قبله و صحن سنگ مربع شكلى قرار داد تا مانعِ نفوذ آب باران به درون مسجد شود.

4- در سال 202 ه. در عهد مأمون بن هارون الرشيد،

ص: 116

اصلاحات و ترميمهايى در بعضى از اجزاى مسجد شريف نبوى صورت گرفت.

5- در سال 246- 247 ه. عهد متوكل، وى ازارى ازرخام به بلندى 75/ 1 ساخت وزمين رابه مرمرِ سفيد، فرش كرد وبعضى از ديوارها را به فُسَيفِساء پوشاند.

6- در سال 282 ه. در عهد معتضد، بعضى اصلاحات در جانب شرقى مشرف بر صحن صورت پذيرفت.

7- در سال 548 ه. در عهد مقتفى، جمال الدين اصفهانى، وزيرِ زنگى، رخامى كه بر ديوارهاى قبر شريف بود بركند و اين در ايام حكومت قاسم بن مُهَنّاالحسينى بر مدينه بود.

8- درسال 557 ه. ديواره اى از سرب در اطراف مرقد شريف به واسطه نورالدين محمودبن زنگى مشهور به «الشهيد» ساخته شد.

9- در سال 566- 575 ه. در عهد مستضي ء، حسين بن ابى الهيجاء پوشش خارجى مرقد رسول اللَّه را با رخام يا مرمر به پايان آورد.

10- در سال 576 ه. ناصر ديوارهاى شرقى مناره شمال شرقى را تجديد كرد و گنبدى در وسط صحن براى حفظ ذخاير گرانبها؛ مثل قرآن عثمان و ديگر كتب مهم، بنا كرد.

ص: 117

تجديد بناى ديوار شرقى در سال 589 ه. پايان گرفت.

11- در سال 593 ه. در عهد همين خليفه، منبرِ اموى تجديد شد.

12- در سال 655 ه. در عهد مستعصم تعمير و اصلاح در مسجد شريف نبوى همچنان ادامه داشت از هنگامى كه مسجد دستخوش حريقى ويرانگر گرديد. اين حريق در اول ماه رمضان سال 654 ه. اتفاق افتاد.

مطرى گويد:

در مسجد آتش افتاد، چنان كه در سقف آن حتى يك چوب برجاى نماند! منبر و درها و خزائن و پنجره ها و مقصوره ها و پوشش حجره و كتابهاهمه سوختند ولى گنبدى كه در وسط صحن براى حفظ ذخائرساخته بودند، باقى ماند. همچنين ستونها همانند تنه نخلها برپاى ماندند و چون باد مى وزيد متمايل مى شدند و سرب بعضى از ستونها ذوب شد و فروافتاد. سقفى كه بالاى حجره بود بر بام بيت پيامبر صلى الله عليه و آله فرودآمد وهمه در درون حجره شريفه ريختند.

در سال 655 ه. بار ديگر در اول سال تعمير و عمارت آغاز شد ولى كار منحصر به پاكسازى مسجد از آثار حريق

ص: 118

بود، به اضافه ساختن سقف حجره نبوى و اطراف آن تا ديوار شرقى، تا باب جبرئيل و از جنوب تا ديوار قبله و از غرب تا منبر، ولى با پايان گرفتن دولت عباسى در بغداد بر اثر استيلاى مغول در سال 656 ه. كار عمارت مسجد متوقف ماند.

ص: 119

فصل چهارم: مسجد شريف نبوى در سالهاى 656- 1344 ه.

اشاره

ص: 120

ص: 121

اول: مسجد شريف نبوى در عصر مماليك بحرى (656- 784 ه.)

كوشش عباسيان در عمارت و توسعه مسجد شريف نبوى، با سقوط آن دولت به دست مهاجمان مغول در سال 656 ه.- چنانكه گفتيم- به پايان رسيد و از آن پس، اين وظيفه بر عهده مماليك بحرى (1) 10 مصر قرار گرفت.

سلطان نورالدين بن عزالدين ايبك صالحى در 656 ه.

دست به اين كار زد و كار او، به گونه اى كه شرح خواهيم داد، ادامه يافت:


1- - مماليك جمع مملوك است به معنى غلام و بيشتر به غلامان سفيدپوست اطلاق شود سلسله اى از غلامان ترك و چركسى بر مصر حكومت كردند از سال 648 هجرى تا 922 هجرى. مماليك دو طبقه اند: بحرى و برجى. مماليك بحرى از 648 تا 792 هجرى حكومت كردند. (مترجم).

ص: 122

1- در سال 656 ه. پادشاه يمن، المظفر شمس الدين، به جاى منبرى كه در آتش سوخته بود منبرى به مسجد شريف نبوى فرستاد و در اين برهه كار تعمير ونوسازى تا باب السلام در ديوار غربى ادامه يافت.

2- در سال 657- 658 ه. در عهد سلطان سيف الدين قطز كار در سمت جنوبى به پايان رسيد؛ از باب السلام و باب الرحمه در جانب غربى تا باب جبرئيل و باب النساء در جهت شرقى.

3- در سال 661 ه. در عهد بيبرس بندقدارى آنچه در مسجد باقى مانده بود و نياز به بازسازى داشت پايان گرفت و سقفى روى سقف ساخته شد؛ همچنان كه پيش از اين بود.

جز اينكه سقف شمالى فقط يك سقف بود. مناره ها و درها و مخازن و همه اثاث مسجد تجديد شد و مصالح پى در پى به مدينه ارسال مى شد، هر باركه به آنها نياز مى افتاد.

4- در سال 666 ه. بيبرس منبرى به مسجد فرستاد و ضريحى از چوب به بلندى 5/ 3 متر بساخت كه سه در داشت و آن را در اطراف مرقد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و آنجا كه به خانه فاطمه عليها السلام معروف است قرار داد. اين واقعه به سال 668 ه. اتفاق افتاد.

ص: 123

5- در سال 678 ه. در عهد سلطان المنصور سيف الدين قلاوون الفى صالحى، به جاى سقف حجره شريفه، گنبدى بلند، براى اولين بار، به قصد محفوظ ماندن حجره از نزول باران بر آن ساخته شد.

در زمان قلاوون نيز متوضايى براى وضو گرفتن نمازگزاران ساخته شد، در خارج مسجد نزديك باب السلام، به سال 686 ه.

6- در سال 694 ه. در عهد سلطان زين الدين كتبغا، مقصوره چوبى، به شكل پنجره اى مشبك ميان آن و سقف تكميل گرديد.

7- در سال 701 ه. در عهد سلطان ناصر محمدبن قلاوون اصلاحات و تعميرات چندى در مسجد شريف نبوى صورت گرفت. سقف روضه اصلاح شد و در خلال سال هاى 705- 706 ه. سقف رواق هاى شرقى و غربى صحن اصلاح گرديد. شيخ الحرم در عهد خود، مناره باب السلام را در سال 706 ه. بنا نمود و از ذخاير حرم شريف نبوى و نيز از وجهى كه از فروش ذخاير آن به دست آمده بود، هزينه آن را پرداخت. در سال 729 ه.

در عهد اين سلطان بر قسمت مسقف سايبان قبله اضافه شد و در كنار اين صحن دو رواق موازى با ديوار

ص: 124

قبله با طاق هايى كه تا آن زمان در آنجا معهود نبود ساخته شد.

كارهايى كه سلطان ناصر قلاوون در مسجد شريف نبوى انجام داد، با آنچه ملوك پيش از او كرده بودند، فرق داشت. اين كارها نه در يك زمان بود و نه در مراحل مختلف به يك صورت.

8- در سال 755- 762 ه. در عهد سلطان ناصر حسن بن محمد بن قلاوون، برخى اصلاحات در مسجد صورت گرفت و صفحات سربى كه بر گنبد حجره شريفه بود تجديد شد.

9- در سال 765 ه. در عهد سلطان شعبان بن حسين بن ناصر محمد بن قلاوون گنبدى كه بر مرقد شريف بود بار ديگر تعمير شد و توسط سلطان شعبان در سال 765 ه. و دو سال بعد؛ يعنى در سال 767 ه. براى مسجد شريف شرفه هايى ترتيب داده شد.

اين كارهايى كه سلطان شعبان در مسجد شريف نبوى به انجام رسانيد، آخرين كارهايى بود كه در عصر مماليك بحرى در آنجا صورت گرفته است.

ص: 125

دوم: مسجد شريف نبوى در عصر مماليك چركسى (784- 923 ه.)

اشاره

از آغاز عصر مماليك چركسى، اهتمام به عمارت مسجد شريف نبوى همچنان ادامه داشت. پيش از عمارت مسجد از سوى سلطان اشرف قايتباى، اين مماليك همه همّشان اين بود كه آنچه را كه اسلافشان يعنى سلاطين بحرى، در مسجد انجام داده اند، همچنان نگهدارى شود و در حفظ و حراست و ترميم و تجديد آن ها، هرگاه نياز افتد، اقدام نمايند. اينك مهمترين كارهاى عمرانى ايشان را به اختصار مى آوريم:

1- در سال 797 ه. در عهد سلطان برقوق بن انس (نخستين از سلاطين چركسى) وى براى مسجد شريف نبوى منبرى فرستاد.

2- در سال 820 ه. در عهد سلطان مؤيد ابونصر شيخ المحمودى، وى منبر ديگرى ارسال داشت كه به جاى منبر برقوق نهاده شد. (1) 11


1- - اين منبر در آتش سوزى دوم كه در مسجد النبى در سال- 886 هجرى. رخ داد، سوخت. شرح اين واقعه را بعد از اين خواهيم نوشت.

ص: 126

3- در سال 831 ه. در عهد سلطان برسباى دقماقىِ ظاهرى، اصلاح و تعمير دو رواق مشرف بر صحن به پايان رسيد.

4- در سال 852 ه. در عهد سلطان چقمق (الظاهر سيف الدين ابوسعيد چقمق علايى ظاهرى) مسجد شريف احتياج به تعمير ديگرى پيدا كرد. چقمق سقف مسجد، بخصوص منطقه روضه شريفه را تجديد كرد و درى در سمت شمالى آنجا كه مقصوره چوبى واقع است باز كرد.

اين مقصوره را بيبرس بندقدارى ساخته بود و بر بالاى آن رفهايى ساخت و زمينش را تا حد صحن به رخام (مرمر) فرش نمود.

همچنين زمينِ بين مقصوره و ديوار عمر بن عبدالعزيز بر گرد مرقد شريف را به رخام رنگارنگ مفروش ساخت.

در اين سال ازار ديوار قبله از رخام ساخته شد و به بقاياى رخامِ موجود در محراب عثمانى متصل گرديد.

5- در سال 861 ه. در عهد اشرف اينال طوغان شيخْ محرابى، ويژه پيروان مذهب حنفى برپا داشت (اين محراب بعدها به «المحراب السليمانى» موسوم شد).

ص: 127

محراب حنفيان بر سمت راست روضه شريفه در موضعى كمى پايين تر از موضع امروزين آن بنا شد.

6- بين سال هاى 879- 910 ه. اشرف قايتباى قبل و بعد از حريق مسجد شريف نبوى تعميرات مفصلى در مسجد شريف انجام داد. از اين قرار:

اولين تعمير قايتباى در مسجد شريف نبوى در (879- 881 ه.)

مسجد شريف نبوى به بازسازى و تعمير اساسى نياز داشت كه اين كار در سال 879 ه. صورت گرفت بدين نحو كه طاق هاى مشرف بر صحن در جانب شرقى و در پى آن سقف رواق تخريب گرديد و آنگاه ستون ها با استفاده از سرب تجديد شد. همچنين در ديوار شرقى، از مِئذنه شمال شرقى (سنجاريه) تخريب كلّى صورت گرفت و از نو بناگرديد. اين تعميرات به شيوه تازه اى انجام مى شد؛ زيرا ديوارها را به گِل و آهك و ماسه برآوردند و سقف را از داخل و خارج، از سنگ و گچ ساختند. كار بازسازى بر عهده شمس الدين بن الزمن قرار گرفت. مدت يك سال كارها متوقف شد و اين به سبب اختلاف آراء درباره تجديد حجره شريفه بود. ولى بار ديگر در ماه

ص: 128

جمادى الأُولى سال 881 ه. از نو آغاز شد. اين كار نيز بر عهده شمس الدين بود. او سقف روضه مطهره، همچنين گنبد مرقد نبوى را تجديد بنا كرد. و سقف بالايى روضه را بالاتر برد و قسمتى از سقف غربى منبر را.

بناى نخست عبارت بود از پل هاى چوبى كه بر پايه هاى سنگى بالاى تاج ستون ها كار گذاشته شده بود. پل هاى چوبى تبديل به طاق هاى آجرى گرديد؛ به همان منوال طاق هاى صحن. اين امر سبب شدكه سقف اين منطقه از ديگر سقف هاى جناح قبله- با وجود آنكه آن ها را دو سقف بود- بالاتر رود. سقف هاى ديگر هم بر همين حال سقف پايين رواق شرقى و مشرق مرقد نبوى و سقف رواق از باب جبرئيل و باب النساء، همچنين سقف پايين مقابل مرقد نبوى در جانب جنوبى كه بر آن نام «الظاهر بيبرس» نوشته شده است. به همين منوال بود قسمتهايى از سقف جناح شمالى. رأى ناظر بنابراين قرار گرفت كه سقف قديم حجره شريفه خراب شود و گنبد كوچك آن با سنگ بازالت ساخته شود و بالاى آن را از سنگ آهكى به سبب محكمى آن برآورند و آن را بالا بردند تا به قوس سقف بلند مسجد رسيد.

پس از اينگونه كارهاى محكم كارى، نوبت به آراستن و

ص: 129

تزيين مسجد رسيد. مرمرهاى حجره نبوى را برداشتند و مرمرهاى سفيد و قرمز (سماقى) كارگذاشتند. مرمر قبله را نيز تعويض كردند و حاشيه اى كه بالاى مرمر مذكور بود، به وضع بهترى تجديد كردند. مقصوره چوبى اطراف مرقد شريف را نيز از نو ساختند. (1) 12 سلطان قايتباى هنگامى كه به زيارت مدينه منوره آمد پيش از بجاى آوردن حج، در 22 ذى القعده سال 884 ه.

اين كارها را پايان داد. ورود او به مدينه چون ورود مردمِ متّقى بود. هنگام دخول به شهر پياده شد و به حجره شريف نبوى قدم ننهاد و گفت: اگر ممكن بود براى زيارت دورتر از اين موضع بايستم چنان مى كردم. و اين به سبب توقير و اجلال آن مكان شريف بود.

دوّمين عمارت قايتباى در مسجد شريف نبوى (886- 889 ه.)

مسجد شريف نبوى همچنان تعميرات و بازسازى هاى اوليه قايتباى را، كه ابن الزمن در پايان سال 881 ه. انجام داده بود، حفظ كرد تا اينكه پس از مدت كمى، در اثر


1- - اين مقصوره نيز در حريق دوم مسجد به سال 886 ه. آتش گرفت.

ص: 130

صاعقه اى كه به مِئذنه جنوب شرقى فرود آمد، دستخوش حريق شد. اين واقعه در 13 ماه رمضان سال 886 ه. اتفاق افتاد. با آنكه سمهودى هنگام حريق در مدينه حضور نداشت و به مكه رفته بود تا از آنجا براى ديدن زن و فرزندش به مصر رود ولى شرح دقيقى از علّت حريق و كيفيت مهار آن و كار ساختمان مسجد براى ما ذكر كرده است. (1) 13 او زيارت مكه را قطع كرد تا براى شركت در عمارت مسجد شريف، به مدينه بازگردد.

سمهودى مى گويد: در اين حريق جز گنبد داخلى بر مرقد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه قايتباى ساخته بود، جايى سالم نماند. منبر و مقصوره سوخت و بيشتر طاق ها و ستون ها فرو ريخت، اگر چيزى هم باقى ماند، درشرف سقوط بود.

او به سلطان اشرف قايتباى، در اوايل ماه رمضان سال 886 ه. نامه نوشت. سلطان سخت بيمناك شد و در همان ماه فرمان داد كه بى درنگ مسجد را از آثار حريق پاكيزه سازند. همچنين كارى را كه در تعمير مسجدالحرام آغاز كرده بود تعطيل كرد و گفت كه همه آلات عمارت را به


1- - براى آگاهى بيشتر از دلايل آتش سوزى و اينكه چه چيزى سبب شد بر مسجد شريف تلفاتى وارد شود، نك: سمهودى، وفاء الوفا، ج 2، ص 633- 647

ص: 131

مدينه منوره ارسال دارند و دو گروه از كارگران را نيز فرستاد.

گروه اول: حدود صد تن از استادانِ بنّا و نجار و چوب بر و نقاش و حجّار و كنده كار وآهنگر و سنگ بر. بااين گروه ناظر تعميرات مكه، سنقرالجمالى و برادرش شاهين الجمالى نيز همراه بودند.

گروه دوم: مركب از سيصد صنعتگر بود كه از قاهره با مواد لازم براى بنا آمدند. به اشراف و نظارت شمس الدين بن الزمن. او پيش از وقوع حريق كار آبادسازى مسجد شريف نبوى را بر عهده گرفته بود كه پيشتر از او ياد كرديم.

معماران به سرعت دست به كار شدند و مناره جنوب شرقى را تا پىِ آن، خراب كردند. همچنين ديوار خارجى را، از باب جبرئيل در جهت شرقى تا باب الرحمه در جهت غربى. مناره را به شيوه و شكل مناره هاى مماليك مصر ساختند. بارو را نيز تجديد بنا كردند و ديوار را كمى از پيش بلندتر برآوردند و محراب را در ديوار قبله (محراب عثمانى) توسعه دادند و ستون هاى تازه كار گذاشتند كه در بالاى آن ها طاق هاى آجرى بود و بر سر آن ها سقفى از چوب، به گونه اى كه فضاى خالى جلو محراب تا ديوار قبله را پوشيد و ستون ديگرى بر ستون هاى حامل محراب

ص: 132

افزودند و گنبد بزرگى ساختند بر روى پايه هاى سنگى و طاق هاى آجرى بر روى مرقد شريف نبوى. نتيجه اين كار آن شد كه فضاى خالى ميان ديوار خارجى شرقى و بناهاى تازه ساز تنگ شد و لازمه آن توسعه دادن فضا به سوى عرض ديوار سابق بود. باب جبرئيل در مكان خود باقى ماند. ميان گنبد غرفه نبوى و ديوار جنوبى سقف زده شد و آن سقف عبارت از يك گنبد بزرگ بود و سه گنبد ديگر اطراف آن در جوار اين گنبدها و مئذنه اصلى فضاى بازى بود براى روشنايى و تهويه.

مئذنه مذكور را درى در ديوار غربى قرار دادند كه در آغاز، آن در در ديوار شمالى بود. همچنين جلو باب السلام داخل مسجد دو گنبد ساخته شد. در مذكور را به مرمرهاى سفيد و سياه پوشيدند و به انواع زيورهاى بديع بياراستند.

محرابى در مكان مصلاى رسول اللَّه ساختند و محراب قبله (محراب عثمانى) را به رخام يا مرمر مزيّن كردند و مقصوره اى با شبكه هاى مسين نهادند و منبر و دكه اى از مرمر ترتيب دادند و دكه اى ديگر در رواق هاى شرقى ميان باب النساء وانتهاى مسجد، و ديگرى در رواق هاى غربى ميان باب الرحمه و انتهاى مسجد نيز. همان گونه خزاينى در ديوار شرقى به اضافه روزن هايى دائره شكل در بالاى

ص: 133

ديوار. درديوار جنوبى (ديوار قبله اى) روزن ها برخى از آجر ساخته شده بود و برخى از سنگ هاى تراشيده. سبب ساختن اين روزن ها آن بودكه با وجود طاق ها نور در درون رواق هاكم شده بود. سپس روزن ها را در سمت قبله بستند مگر همان روزنى كه در منطقه محراب عثمانى بود.

روزن ها را پنجره هاى كوچك مسى بود با شيشه.

اين كارها در ماه ذى القعده سال 888 ه. انجام پذيرفت. همچنين ديوارهاى مرقد نبوى با مرمر پوشيده شد.

ارتفاع مسجد از زمين 22 ذراع (11 متر) بود. كارهاى مربوط به سقف مسجد در اواخر ماه رمضان سال 888 ه.

به پايان رسيد.

در ماه ذى القعده سال 889 ه. بهاءالدين ابوالبقاء ابن الجيعان با چند نقاش براى رنگ كردن سقف مسجد با لاجورد بيامد و همچنين مسجد را به قنديل ها و چلچراغ ها بياراست و در كتابخانه اى كه براى آن ترتيب داد، قرآن هاى نفيس نهاد.

هنگامى كه كارها رو به پايان بود، سلطان قايتباى رباط و مدرسه اى چسبيده به ديوار غربى مسجد، ميان باب السلام و باب الرحمه بنا كرد و مئذنه كوچكى كه بعدها به مئذنه

ص: 134

باب الرحمه مشهور شد بساخت.

اندكى پيش از پايان يافتن اين كارها معلوم شد در گنبد بالايى مرقد شريف شكافى پيدا شده، همچنين در مئذنه شرقى (مئذنه بزرگ اصلى). پس گنبد را خراب كردند و از نو ساختند و مئذنه را هم تا آخر خراب كردند و زمين را گود كردند و از آنجا بنيانى قوى، به سنگ استوار شده برآوردند و بر روى آن مئذنه را ساختند. و اين همان مئذنه اى است كه امروز هم برپاست. ارتفاع آن 120 ذراع (60 متر) است. اين كار در سال 891- 892 ه. صورت پذيرفت. مشرف و ناظر اين بناها شاهين الجمالى بود.

در 19 صفر سال 898 ه. صاعقه اى بر يك طرف اين مئذنه فرود آمد. قسمتى از سنگهايش را پراكنده ساخت ولى مسجد از خسارت در امان ماند. سلطان قايتباى در ماه ربيع الآخر سال 898 ه. فرمان داد كه آن زيان ها را جبران كنند.

مسجد شريف نبوى پس از آبادانىِ دومِ قايتباى، شامل هفت رواق در جانب قبله بود و چهار رواق در جانب غربى و سه رواق در جانب شرقى و چهار رواق در جانب شمالى.

سلطان قايتباى 120 متر مربع به مساحت مسجد افزود.

اين كارها آخرين كارهاى عمرانى در عهد اشرف

ص: 135

قايتباى بود، يا بكلّى در عهد مماليك چركسى كه دولتشان به دست عثمانيان، به سال 923 ه. پايان گرفت.

سوم: مسجد شريف نبوى در عهد تركان عثمانى (923- 1336 ه.)

مرمّتها و اصلاحات

اشاره

از جستجو در منابع تاريخى چنان برمى آيد كه آخرين اصلاحات در مسجد شريف نبوى به دست سلطان قايتباى صورت گرفت. عثمانيان در سال 923 ه. بر مصر مستولى شدند و به حكومت مماليك پايان دادند، سپس بلاد حجاز را نيز تصرف كردند و از آن پس امور بازسازى و توسعه اماكن مقدسه برعهده آنان قرار گرفت. آنان اقدامات مماليك را در توسعه و ترميم مسجد شريف ارج نهادند و در مواقع نياز خود آن را ادامه دادند. از اين قرار:

1- در عهد سلطان سليمان قانونى (926- 974 ه)

او اوّلين كسى بود كه اقدامات ترميمى در مسجد شريف

ص: 136

نبوى را صورت داد. محمد بن خضر رومى (م 959 ه) اين ترميمات را به شروح زير وصف مى كند: نخست تعمير باروى مدينه بود كه بناى آن هفت سال از 939 تا 946 ه.

مدت گرفت. سلطان سليمان در سال 940 ه از مهندس مشرف بر سور خواست كه ترميمات و اصلاحاتى هم در باب السلام به انجام رساند. ولى اصلاحات مهم در عهد سلطان سليمان قانونى در سال 947 ه. آغاز شد، كه شامل باب الرحمه و باب النساء بود. مئذنه شمال شرقى (السنجاريه) را خراب كردند و به جاى آن مئذنه سليمانيه را ساختند. عمق پىِ آن سيزده ذراع بود (هر ذراع 6/ 56 سانتى متر برابر با 53/ 8 متر) و عرض پىِ 7 ذراع در 7 ذراع (معادل 59/ 4 متر) و در سطح زمين 6 ذراع در 6 ذراع (93/ 3 متر). بر باب الرحمه و باب النساء تاريخ بنا و نام سلطان نوشته شد. همچنين ديوارها و ستون ها را سفيد كردند و نام سلطان را بر سقف مجاور ديوار غربى نوشتند.

سلطان تمام مصالح بنا را بر پشت اشتران و ديگر چارپايان بفرستاد و جمعى از بنّايان و حجّاران و كنده كاران را، با هرچه هزينه كارشان مى شد، روانه داشت.

در سال 946 ه. هلالهاى مماليك را، كه سرگنبد شريف و مناره ها بود، بركندند و هلالهاى مسين مطلّا به

ص: 137

جاى آنها نهادند و يك هلال بر منبر گذاشتند و بر سر هر مناره يك هلال نصب كردند.

محمد خضر گويد: مى گويند طلايى كه براى هلالها مصرف شده بود، از طلاى مسكوك سليمانى هزار و هشتصد دينار بود. و نيز نام مهندسان، مشرفان و ناظران بنا را بر ديوارها، كتيبه كردند.

در 17 ماه محرم سال 948 ه محراب حنفى ها را در مكان محراب طوغان شيخ (كه پيش از سال 680 ه ساخته شده بود) برپاى داشتند تا محاذى محراب شافعيان در جانب شمال غربى روضه شريفه و در جانب راست منبر شريف و محاذى محراب شريف نبوى باشد. امام حنفيان در محراب جديد به نماز ايستاد. اين واقعه در 12 ربيع الأول سال 948 ه. بود.

در سال 974 ه. اصلاحات و ترميمات چندى در مسجد نبوى صورت گرفت. مهمترينشان نوسازى همه ديوار غربى بود از باب الرحمه؛ زيرا بيشتر آن فرو افتاده بود. نيز مرمركارى روضه شريفه و آوردن پوششى بافته براى حجره شريف نبوى. نيز گنبد شريف نبوى اصلاح شد و بر سقف جانب غربى مسجد چند گنبد كوچك ساختند.

همچنين در سال 974 ه. گنبد صحن كه در سال 576 ه.

ص: 138

ص 150

نقشه مسجد نبوى از كتاب «دليل الحاج» كه به زبان تركى است در كتابخانه سليمانيه استانبول در نيمه قرن 16 م.

ص: 139

ساخته شده بود تجديد بنا گرديد.

كارهاى عمرانى سلطان سليمان قانونى در مسجد نبوى، در مدت 33 سال منحصر به تجديد و ترميم در بسيارى از اجزاى آن بود. و تا مدتى دراز، رونق و شكوه خود را حفظ كرد.

2- در عهد سلطان سليم بن سليمان (974- 982 ه.)

وى بعضى از ترميمات و اصلاحاتى را، كه در عهد پدرش به پايان نرسيده بود، كامل كرد و محراب موجود در غرب منبر را با فُسَيْفِساء منقوش به آب طلا پوشيد. و نام خود را به خط ثلث، داخل گنبد، در جهت قبله نقش نمود.

3- در عهد سلطان مراد سوم (982- 1003 ه.)

در سال 994 ه. مردم مدينه شكايت ها نوشتند كه بر ديوار مسجد نبوى شريف زيان هايى وارد آمده و نياز به ترميم و اصلاح دارد. سلطان در حال، فرمان داد ديوار شرقى را كه كج شده بود و ايجاد خطر مى كرد خراب كنند و آن را از باب النساء تا مناره شمال شرقى (السنجاريه) تجديد بنا كنند. هزينه آن را از آنچه در خزانه مسجد شريف گردآمده بود و بهاى ذخائر و قنديل ها و ديگر زيورها

ص: 140

حاصل كردند.

در سال 996 ه. در مدينه منوره زلزله آمد و موجب شد كه سقفهاى مسجد نياز به ترميم پيدا كند. در سال 997 ه. ديوارها را سفيد كردند و رنگ ستونها را تجديد كردند.

اما مهمترين كارهاى سلطان مراد كه بايد آن را تاج كارهاى او برشمرد، منبرِ رخامىِ بديعى بود كه در سال 998 ه. به مسجد شريف فرستاد. اين منبر هنوز برپا است و از هنر و ابداعات عثمانيان حكايت مى كند. اين منبر را دوازده پله است؛ سه پله بيرون دَر و نُه پله داخل آن.

4- در عهد سلطان احمد اول (1012- 1026 ه.)

به مسجد شريف نبوى لوحه اى از نقره اهدا شد كه آن را در جانب جنوبى مقصوره كار گذاشت و بر آن تاريخ 1026 ه. نقش شده بود.

5- در عهد سلطان مراد چهارم (1032- 1049 ه.)

بعضى از اجزاى سقف مقدّمِ مسجد، آنجا كه در كنار صحن است، به تجديد بنا نياز داشت. پس مقرر شد كه سه رواق براى سايبان در سمت قبله، آنجا كه در كنار صحن

ص: 141

است، بيفزايند. والى مصر مكلّف به تعمير آن شد. از مصر

ص 152

نقشه مسجدالنبى، گنبد مرقد حضرت فاطمه عليها السلام و خزانة النبى صلى الله عليه و آله

ص: 142

كارگران لازم را فرستادند. در سال 1044 ه. به پايان رسيد.

اين سقف وقتى تعميرات لازم در آن به عمل آمد، از آنچه در عهد قايتباى و سليمان قانونى و مراد سوم كرده بودند، برتر آمد. (1) 14

6- در عهد سلطان محمد چهارم (1058- 1099 ه.)

سلطان محمد چهارم به تجديد بناى مناره باب السلام، كه در سال 706 ه. ساخته شده بود، فرمان داد؛ زيرا به اين تجديد بنا نياز بود. او احمدپاشا، والى مصر را مكلّف ساخت كه از نقدينه و مصالح هرچه لازم است ارسال دارد.

و نيز برخى مواضع حرم شريف نبوى را ترميم نمود.

7- در عهد سلطان مصطفاى دوم (1106- 1115 ه.)

در اين عهد برخى اصلاحات در سقف ها انجام گرفت و پاره اى از مواضع مسجد تجديد بنا شد. همچنين در منطقه روضه شريفه به سال 1111 ه. ترميمات و تجديداتى صورت پذيرفت.


1- - به شكل صفحه پيش بنگريد. نقشه مسجد شريف نبوى در سال 1582 م.

ص: 143

8- در عهد سلطان احمد سوم (1115- 1143 ه.)

در زمان احمد سوم فقط سقف سايبان غربى در سال 1133 ه. تجديد شد؛ زيرا 12 ستون آن در حال از بين رفتن بود و ترميماتى در قسمت انتهايى انجام شد.

9- در عهد سلطان محمود اول (1143- 1168 ه.)

در عهد اين سلطان، رواقى در سمت قبله، در سال 1149 ه. اضافه شد و با چند گنبد، بناى نزديك به آن را سقف زدند.

10- در عهد سلطان عثمان سوم (1168- 1171 ه.)

برخى از قسمتهاى سقف هاى مسجد محتاج به ترميم و اصلاحات ديگر بود كه در سال 1170 ه. صورت گرفت.

11- در عهد سلطان عبدالحميد اول (1187- 1203 ه.)

در اين عهد تعميرات زيادى در مسجد صورت گرفت.

زمين مسجد را از باب السلام تا باب المئذنه در جنوب شرقى (الرئيسيه) با مرمر فرش كردند. ستون هاى صف اول داخل روضه را نيز با مرمر آراستند. اين اصلاحات در سال 1191 ه. انجام پذيرفت. در سال 1198 ه. اصلاحاتى

ص: 144

در محراب عثمانى كردند؛ زيرا در آن ريختگى هايى پديدار شده بود. هنگام اصلاح سعى كردند همه كتيبه هايى كه بر آن در زمان هاى مختلف نوشته شده بود سالم بماند يا بار ديگر عيناً اعاده شود. سپس در سال 1201 ه.

باب الرحمه و باب جبرئيل را نيز تجديد بنا كردند.

12- در عهد سلطان سليم سوم (1203- 1222 ه.)

او ضمن كارهايى كه در سر ستون ها كرد، فرمان داد تا قصيده اى را كه به تركى در مدح پيامبر صلى الله عليه و آله سروده بود، بر بالاى ستون ها نوشتند. و در سال 1212 ه. باب جبرئيل را بار ديگر تجديدكرد و خلل هايى كه بر سقفهاى مسجد و ديوارها و مئذنه ها پيدا شده بود، اصلاح كرد و اين كارها به سال 1215 ه. بود.

13- در عهد سلطان محمود دوم (1223- 1255 ه.)

مهمترين كارى كه او كرد، تجديد گنبد شريف بود كه در عهد اشرف قايتباى (از مماليك) به سال 889 ه. ساخته شده بود. او آن گنبد را خراب كرد و به جاى آن گنبد تازه اى پوشيده از سرب بنا كرد و رنگ آن را كه آبى بود، سبز كرد.

ص: 145

و اين در سال 1228 ه. بود. اين گنبد همان است كه امروز آن را مشاهده مى كنيم. همچنين جاهايى از زمين را به مرمر فرش كرد و اصلاحاتى در جانب شمالى به وجود آورد. اين مطلب را «بوركارد» كه در سال 1230 ه. مدينه را زيارت كرد، نوشته است. همچنين ديوارهاى خارجى قبر شريف را به بورسلان پوشيد. هنگامى كه ابراهيم پاشا حاكم مصر در حجاز والى جده بود و مدينه منوره هم در قلمرو او بود، در عهد سلطان محمود به عمارت مسجد شريف نبوى قيام كرد. اين امر در سال 1233 ه. صورت پذيرفت.

سلطان محمود قصد داشت بر همه سقف ها گنبد نهد.

در سال 1235 ه. وسايل كار را از آستانه (استانبول) به مدينه آورد ولى شيخ حرم نبوى مانع اين كار شد؛ زيرا مى ترسيد گنبد شريف به سبب خراب كردن سقف هاى مجاور آن آسيب ببيند. بنابراين مهندسى كه آمده بود به ترميم قسمت پايانى مسجد و چند مئذنه اكتفا كرد و اين در سال 1236 ه. بود.

اعمال ترميم و تجديد در عهد اين سلطان در سالهاى 1245- 1255 ه. ادامه يافت و رنگ كردن گنبد شريف به رنگ سبز در سال 1255 ه. پايان گرفت.

ص: 146

بوركارد به هنگام ديدارش در سال 1230 ه. از مسجد شريف نبوى، يعنى پيش از عمارت سلطان عبدالمجيد اول، وضع مسجد را در عهد سلطان محمود دوم چنين وصف مى كند (1) 15:.

مسجد را ده رواق در جانب قبله است (يعنى سه رواق بيشتر از عمارت قايتباى) اين بخش از اهتمام و توجه بسيار بهره مند شده است.

چهار رواق در جانب غربى و در هر جانب شمالى و شرقى نيز سه رواق هست.

ستون هاى مسجد قطرهاى متفاوت دارد.

ستون هاى روضه از پايين تا نصف آن در رخام پوشيده است با آرايش هاى نباتى.

سقف را گنبدهاى كوچكى است.

ديوارها رنگ سفيد دارد، جز ديوار قبله اى كه از مرمر است و بر آن كتيبه هايى نوشته اند.

زمينِ جناحِ قبله اى در مرمر پوشيده شده و نزديك قبر به موزائيك.

در ديوار قبله اى پنجره هاى بزرگ است با شيشه هاى


1- .1 -Burcrckhyd ,pp :033

ص: 147

رنگين و در ديوارهاى ديگر پنجره هاى كوچك است ولى

ص 158

تابلويى كم نظير از مسجدالنبى صلى الله عليه و آله مربوط به سال 1853 م.

ص: 148

بدون شيشه.

حجره قبر شريف و اطراف آن را گنبد بزرگى پوشيده است.

صحن، مفروش از رمل است. در وسط آن بنايى است كوچك با گنبدى كه جاى چراغ هاست. آن را «قبةالذخائر» گويند.

مسجد را چهار درِ اصلى است: باب السلام، باب الرحمه، باب جبرئيل و باب النساء. اطراف باب السلام پوشيده از رخام بورسلان (قيشانى) است و بر آن كتيبه هايى است به آب طلا.

14- درعهد سلطان عبدالمجيد اول (1255- 1277 ه.)
اشاره

كارهاى عمرانى سلطان عبدالمجيد در مسجد شريف نبوى، نه در عهد عثمانيان سابقه داشته و نه پيش از آن؛ زيرا تعميرات او سراسر مسجد، جز حجره شريف نبوى و محراب هاى سه گانه و منبر ومناره اصلى را در بر گرفت.

عمران مسجد دوازده سال، يعنى از 1265- 1277 ه.

مدت گرفت. در سبب عمارت، برزنجى چنين گويد:

در سال 1263 ه. چهارصد سال از عمارت سلطان قايتباى در مسجد شريف نبوى گذشته بود. بنابراين

ص: 149

برخى از سقف ها و ستون ها در شرف خرابى بود و نياز به تعمير و تجديد داشت. اين امر سبب شدكه شيخ الحرم داودپاشا و اعيان مدينه منوّره نامه اى به سلطان عبدالمجيد نوشتند و در آن از شكستها و شكاف هايى كه در ديوارها و گنبدها پديد آمده و احتمال خطر سقوط آنها مى رفت شرح مفصلى دادند.

از سوى سلطان در اجابت شيخ الحرم و اعيان مدينه منوره به سال 1263 ه. مقرر شد كه يكى از رجال دولتى با يكى از مهندسان متخصص براى تفحص در امر مسجد به مدينه آيند. ورود اين هيأت در سال 1265 ه. بود. اينان صحت ادعا را تصديق كردند و به اين مهم همت گماردند. قضا را در همان سال يكى از گنبدهاى مسجد بر سر گروهى از زوار رسول اللَّه صلى الله عليه و آله هنگام زيارت فرو ريخت و سبب مرگشان شد.

اينان پس از مشاهده وضع مسجد به آستانه (استانبول) بازگشتند و سلطان عبدالمجيد را از ضرورت عمارت و تجديد بنا در مسجد شريف نبوى آگاه نمودند وگفتند تأخير بيش ازاين روا نيست. سلطان فرمان عمارت مسجد را صادر كرد.

ص: 150

سلطان عبدالمجيد دوست داشت كه مسجد شريف نبوى از حيث معمارى مانند مساجد استانبول شود كه به فخامت بنا و بلندى گنبدها كه بر چهار ركن استوارند اشتهار دارند ولى به او گفتند اگر چنين نقشه اى اجرا شود بايد جاى ستون هاى مشهور مسجد عوض شود. اين امر موجب عدول سلطان از رأى خود گرديد.

عبدالحليم افندى مدير هيأت ساختمان هاى دولتى در استانبول مأمور اشراف و نظارت شد. شمارى از مهندسان و هنرمندان و بنايان و نجاران و آهنگران در خدمت او بودند.

مصالح بنا را با كشتى از راه دريا به ينبع مى آوردند و از آنجا به مدينه. اينان در اول رجب سال 1266 ه. به مدينه رسيدند و به محض ورود در پى يافتن كوهى افتادند كه سنگ هايش مناسب بناى مسجد باشد. سرانجام به كوهى نزديك جماوات در جنوب غربى مدينه، در منطقه آبارِعلى در ذوالحُلَيْفه در وادى عقيق راهنمايى شدند.

رنگ اين سنگ ها رنگ عقيق سرخ بود چون صلاحيتش تأييد شد شروع به بريدن سنگ ها كردند تا طاق ها و ستون ها را با آن ها بنا كنند. تراشيدن اين سنگ ها آسان و رنگشان زيبا بود. سنگ تراشان براى كار در آن كوه مكان گزيدند. قطعات بزرگ و متوسط و كوچك مى بريدند و

ص: 151

گاه ستون هاى يكپارچه مى تراشيدند. سنگ هاى سياه را كه محكمتر و مقاوم تر بودند در بناى ديوارها به كار مى بردند.

براى نقل اين سنگ ها به محلِّ كار، عرّابه هايى ساختند كه چارپايان مى كشيدند. اين عرابه ها از آبارِعلى به باب الشامى و شارع الساحه و باب الرحمه و دارالضيافه، كه در شمال مسجد واقع شده بود، مى گذشتند و به منطقه عمل مى رسيدند.

اين طريق كشيدن سنگ، به احترام مردم مدينه منوره بود كه اعصابشان درهم نريزد و صفاى خاطرشان تيره نگردد.

پس از اين به خراب كردن سايبان شمالى مسجد شريف نبوى پرداختند. در اين سال عبدالحليم، ناظر عمارت، حج به جاى آورد ولى در مِنا مرگش دررسيد و به سال 1266 ه.

در آنجا ديده از جهان فروبست. مرگ او سبب ركود كارها شد، از آن پس هيأتى از مهندسان، كارِ نظارت را بر عهده گرفتند. نخستينِ آن ها مهندس محمد رائف پاشا بود كه مجبور شد دروازه اى در باروى شمالى مدينه باز كند. آن را «باب المجيدى» ناميد.

در تمام مدتى كه مسجد شريف نبوى در دست تعمير و بنا بود، در هيچ زمان مراسم عبادت تعطيل نشد. مهندس

ص: 152

مذكور كه مى خواست در همه انحاء و اطراف مسجد به كار بنا و تعمير پردازد، مجبور شد هر بخشى را كه خراب مى كند بسازد سپس به خراب كردن بخش ديگر پردازد.

برزنجى وضع مسجد شريف نبوى را، پيش از عمارت مجيدى، چنين وصف كرده است:

مسجد شريف نبوى بيشترش سقف هايى بود بر پايه هاى چوب و طاق هايى از آجر و ستون هايى از سنگ سياهِ تراشيده.

در آغاز بنا از سلطان عبدالمجيد، موافقت گرفتند كه براى تعليم اطفال مكتب هايى بنا كنند در دو طبقه و مخازنى براى روغن در بيرون ديوار شمالى مسجد.

اين كار به پايان رسيد و ميان آن ها درى باز شد كه بعدها به باب المجيدى شهرت يافت.

سپس بناى سايبان شمالى تكميل گرديد و پس از آن به كار سايبان شرقى پرداختند. ديوارى كه از مناره اصلى تا باب جبرئيل كشيده شده بود خراب شد و به قصد توسعه آن را 25/ 3 متر عقب تر بردند. در اين احوال محمد رائف معزول شد و بكيرپاشا جايش را بگرفت. او در يازدهم ماه شعبان سال 1269 ه. براى تكميل بنا به مدينه منوره آمد. بناى طاق ها و گنبدها را از مناره اصلى تا باب جبرئيل تمام كرد. بناى

ص: 153

قسمت آخر مسجد را هم به پايان رسانيد. سپس به كار در قسمت غربى صحن پرداخت. مناره اى را كه در ركن شمال غربى آن بود ويران نمود و سه صف ستون كارگذاشت و بر آن ها طاق ها زد و گنبدها برآورد. ولى در ماه جمادى الأولاى سال 1271 ه.

مرگش فرا رسيد.

در اين فاصله يعنى به سال 1269 ه. بورتون (1) 16 مدينه منوره را زيارت كرد. وى وضع مسجد شريف نبوى را كه تحت تعمير و بناى سلطان عبدالمجيد بود چنين وصف كرده است:

1- مسجد شريف نبوى متوازى الأضلاع است. فضاى ميانى بدون سقف است و آن را صحن گويند كه صفوف متعددى از ستون ها و رواق ها، آن را احاطه كرده اند.

2- مسجد سقف هاى گنبدى دارد.

3- در جانب شرقى سه صف از ستون هاست و در جانب غربى چهار صف.

4- بعضى از ستون ها رنگين است و مزين به رنگ هاى گياهى سياه و قرمز.


1- 336 )1907 nodnoL( evitarraN lanosreP:, R, NOTRUB-

ص: 154

5- هنوز تعمير جانب شمالى، به پايان نرسيده.

6- مئذنه شمال غربى (كه از چوب است) خراب شده و بنايش تجديد گرديده.

7- دو طرف باب السلام به رخام وقيشانى پوشيده شده و بر آن كتيبه هايى است به آب طلا.

8- بر سر مناره باب السلام مخروطى است از طلا.

9- مناره باب الرحمه دوتكه است كه بر سر آن نيز مخروط طلايى است.

10- جلو درهاى مسجد چند پله هست.

ص 163

تابلويى كم نظير از مسجد النبى، مربوط به سال 1853 م.

11- ديوارهاى قبله اى را پنجره هايى است با شيشه هاى رنگين.

12- زيورهاى نباتى به ارتفاع 75/ 1 متر در ستون هاى

ص: 155

روضه ديده مى شود.

13- مئذنه ها پنج تاست و نوك دو مناره بيضوى شكل است.

14- در آنجا پرچينى است از چوب مربع شكل كه آن را «حديقةالسيدة فاطمة» گويند.

15- در صحن درختان كهنسال خرماست كه حاصل آن ها را به بهاى گران مى فروشند.

بعد از مرگ بكيرپاشا، شيخ الحرم، يعنى دلاور پاشا، نظارت و اشراف بر تكميل باقيمانده كارها را بر عهده گرفت. تا آنگاه كه ادهم پاشا به مدينه منوره آمد در 25 صفر سال 1272 ه. او بناى گنبدها و دكان هاى نزد باب النساء و باب جبرئيل را به پايان آورد و او همچنان در اشراف و نظارت بر ستونها و رواقها ببود تا آنگاه كه در اواخر سال 1273 ه. اجلش در رسيد و درگذشت.

شيخ الحرم و بقيه اعضاى لجنه شورا، كارِ نظارت و اشراف را بر عهده مهندس صالح افندى نهادند. او نيز دو رواق در سمتِ قبله، پهلوى صحن افزود.

از سوى باب عالى مقرر شد كه عمارت قبله را به همان صفتى كه ديگر اجزاى مسجد بنا شده، تجديد بنا كنند. با ضرورت بر اين تقيّد كه ستون هاى جديد به جاى همان

ص: 156

ستون هاى قديمى نصب شوند. ازآن ستون ها هشت ستون در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله نصب شده بود و علاوه بر آنچه به زمان عمر و عثمان منسوب بود از اين ها گذشته، در تغيير جاى بقيه ستون ها اختيار دارند.

در اين اثنا از سوى آستانه (استانبول) راشد افندى را براى تكميل باقيمانده بناها مأمور كردند. او در سال 1274 ه. همراه عده اى از مهندسين به مدينه منوره رسيد.

آنچه را پيشينيان او آغاز كرده بودند به پايان برد. سپس كار بنا را از جلو مسجد به جانب غربى آن منتقل كرد و در كمتر از يك سال آن را تمام كرد. در ماه ذوالحجه سال 1275 ه.

به سبب اعتراض اهل مدينه به نظر وى در تغيير مكان بعضى از ستون ها، كارِ ساخت متوقف شد.

امر اشراف و نظارت به اسعد افندى عريانى زاده محول شد. او در مكه مكرمه به حج آمده بود. چون كار بر عهده او قرار گرفت از مكه به مدينه آمد در اوايل جمادى سال 1276 ه. و ساختمان سقف بلند قبله اى را در مدت كمى به پايان رسانيد. ناظر جديد به منازعاتى كه اسلاف او را از عمل بازمى داشت پايان داد. او كارهاى مهم را به عهده متخصصين نهاد و بعضى از مردم مدينه را در كار شركت داد و براى كندن و نهادن ستون ها، مجلس مشاوره اى

ص: 157

ترتيب داد تا جمعى از خبرگان هنگام كندن سنگ ها و ستون ها و نصب سنگ ها و ستون هاى جديد نظارت داشته باشند. و همان گونه كه اسلاف هنگام توسعه مسجد شريف نبوى در عهد ابوبكر و عمر و عثمان و عمر بن عبدالعزيز براى تعيين جاى هر ستون شور كرده و نظرداده بودند، در حضور شيخ الحرم مجلس مشاوره تشكيل شد. ستون هارا درجاى نخستين آن هانهادند بدون هيچ تغييرى و با گذاشتن علاماتى، جاى مسجد شريف نبوى را در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله معين كردند و آن علامات از اين قرار است:

1- از جهت قبله: نرده هاى ساخته از مس در پايان روضه شريفه، آنجا كه خزائن آلمينيومى قرار دارد و قرآن ها را در آن مى نهند.

2- از جهت شمالى: ابتداى صحن اول كه پهلوى مسجد مسقّف است و در آنجا ستونى است مشرف بر جهت شمالى و بر آن نوشته شده

«حدّ مسجدالنبى صلّى اللَّه عليه و سلّم»

اين همان جهتى است كه بر بالاى آن، اين حديث شريف نوشته شده:

صلاةٌ في مسجدي هذا أفضلُ مِن ألفِ صلاةٍ فيما سواه الّا المسجدالحرام.

ص: 158

يك نماز در اين مسجدِ من، برتر از هزار نماز است در ديگر جاى ها، مگر مسجدالحرام.

3- از جهت شرقى: ديوار حجره شريفه در سمت چپ كسى كه رو به قبله ايستاده، در حالى كه او در روضه ايستاده باشد. ديوارى كه در روضه است ديوار حجره نيست بلكه ديوار مقصوره است كه در عهد سلطان قايتباى بر گِرد مرقد شريف كشيده شده و به داخل آن ديوارى است كه عمر بن عبدالعزيز ساخته و ديوار حجره نبويه ملاصق با آن است.

از اين رو بعضى از مورّخان گويند جزو بزرگى از روضه داخل در مقصوره شده است.

4- از جهت غربى: ستون پنجم پيش از ديوار غربى، بر بالاى آن داخل طاق به آب طلا نوشته شده است:

«حدّ مسجد النّبي صلّى اللَّه عليه وسلّم»

و در كنار آن به سوى غرب دو ستون هست مربوط به توسعه عمر، سپس ستون توسعه عثمان، سپس ستونى است و طاقى تا ديوار مسجد كه محل توسعه وليد است.

سپس به تكميل عمارت مسجد آغازكردند. اساس كار ستون هايى بود و بر بالاى آن ها گنبدهايى. بعضى از ستون ها يكپارچه هستند و بعضى مركب از دو قطعه. بر

ص: 159

آن ها طاق هاى نيمدايره اى زده اند كه گنبدهايى با حجم هاى مختلف برآن هااستواراست. ولى در همه رواق هايكسانند. رواق هارا پنجره هايى است آراسته به زيورها از داخل. زيورها تصوير درختان و گل هاست.

ديوار قبله اى، از مرمر چينىِ آراسته به نقش هاست.

ستوها از سنگ سرخ است كه به طبقه اى از مرمر منقش به رنگ هايى طلايى پوشيده شده.

درهاى چهارگانه مسجد همچنان بر جاى حفظ شدند ولى درى به نام باب المجيدى در ناحيه شمالى باز شد و مئذنه مجيديه به جاى مئذنه خشبيه قرارگرفت.

اما جزء شمالى، دو تالار بر آن افزودند كه بر هر يك، چهار حجره راه باز مى كند. ميان دو تالار نردبانى است كه با آن، در طبقه اول به وضوخانه مى روند و زير مسجد هم دو وضوخانه است. تالار غربى بدون سقف است در آنجا مخازن روغن و قنديل ها و حصيرهاست. تالار ديگرى است كه مكتب تعليم اطفال است، مركب از دو طبقه.

رواق هاى شرقىِ صحن مخصوص زنان است. بر گرد آن نرده اى چوبى كشيده اند. قاعده ستون ها از مس زرد است. آنجا كه به مجيديه معروف است بر ديگر جاى ها امتياز دارد؛ زيرا سطح داخلى گنبدها مزيّن به

ص: 160

زيورهاست. محراب هاى سه گانه و منبر تذهيب شده، ستون هاى سنگى، كه طوقى از مس دارند و بر ديوار قبله اى آيات قرآنى و اسماء رسول اكرم صلى الله عليه و آله را نوشته اند و نيز آيات و احاديث و قصايدى به خط ثلث زيبا و با آب طلا نقش كرده اند. اين خطها به قلم خطاط مشهورِ ترك، عبداللَّه زهدى است. برزنجى گويد نوشتن كتيبه ها سه سال مدت گرفت.

بنابر روش معمول، كه هر بناى مهمى به پايان مى آيد در مكان هاى بارز آن عبارات تاريخى مى نويسند، از سلطان عبدالمجيد نيز خواستند كه عبارتى كه نشان مؤكّد بر اتمام عمارت باشد ياشعر يا تاريخ، معين كند تا در جايى مشخص نقش شود. پس از مشاوره با دار الفتوى، نقش عبارت:

«قال رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و سلّم»

را در موضعى كه براى نقش طغراء مجيدى معين شده بود، اختيار كرد و در پى آن، نقش اين حديث شريف را:

«صلاةٌ في مسجدي هذا أفضل مِنْ ألفِ صلاةٍ فيما سواه الّا المَسجد الحرام».

پايان عمارت و ترميم در ماه ذوالحجّه سال 1277 ه.

بود. هزينه آن صدوچهل هزار كيسه از طلا شد. در هر كيسه 5 سكه مجيدى بود كه هر سكه با صد و سى قرش رايج در

ص: 161

آن زمان برابرى مى كرد. شمار كارگران، از بنّا و نجّار و رنگ كار و آهنگر و ريخته گر بيش از سيصدوپنجاه تن بود، غير از مهندسان و هنرمندان و مشرفان و ناظران. مقدارى را كه سلطان عبدالمجيد بر مسجد نبوى افزوده، 1293 متر مربع است. (1) 17 مسجد شريف نبوى پس از توسعه سلطان عبدالمجيد داراى پنج مئذنه شد:

1- مناره شمال غربى: نامبردار به «التشكيليه و الخشبيه» و معروف به «المجيديه» منسوب به سلطان عبدالمجيد كه در توسعه و عمارت خود آن را تجديد كرد و به سبك مناره هاى آستانه (استانبول) با سه شُرفه بنا نمود. در اولين تعميرات، سعودى ها آن را خراب كردند و مناره اى ديگر كه زيباتر و با سبكى جديدتر بود برآوردند.

2- مناره شمال شرقى: موسوم به مناره «السنجاريه» و معروف به «السليمانيه». اين مناره را سلطان سليمان قانونى به جاى مناره سنجاريه قرار داد. آن را «العزيزيه» هم مى گويند؛ زيرا عبدالعزيز خان بن محمود آن را تعمير كرد.

عبدالعزيز اين مناره را به سبك مناره مجيديه ساخت و


1- - به تصوير در صفحه 163 بنگريد كه توسعه مسجد نبوى بعد از عمارت مجيدى را شرح مى دهد.

ص: 162

براى آن سه شُرفه قرار داد.

اين مناره هم در تعمير و عمارت سعودى خراب گرديد و به جاى آن مناره اى به شكلى بديع ساخته شد.

3- مناره جنوب شرقى: موسوم به «الرئيسيه» كه هنوز هم به اين نام شناخته مى شود و آن مناره مجاور قبة الخضراء است و در ركن جنوب شرقى مسجد واقع شده است؛ جانبى كه سابقاً آن را «جهة الملائكه» مى خواندند.

در زمان ما مردم آنجا را «مهبط الوحى» مى نامند. سلطان اشرف قايتباى سه بار آن را عمارت كرد؛ در سال هاى 886، 888 و 892 ه. و پى آن را تا آنجا كه به آب مى رسد حفر كرد و سنگ هاى سياه در آن به كار برد و به بلندى آن 120 ذراع (60 متر) افزود. اين مناره به همان حال سابق خود بر پا است. سعوديان آن را هر چند گاه تعمير مى كنند كه در همان منظرِ بديع و زيباى خود باقى بماند.

4- مناره جنوب غربى: به مناره «باب السلام» مشهور است آن را الناصر محمد بن قلاوون به سال 706 بنا كرد، مطرى از آن ياد كرده است. اين مناره هنوز هم بر پاى است و مورد حفظ و حراست دولت سعودى.

5- مناره غربى: آن را مناره «باب الرحمه» گويند.

اشرف قايتباى در سال 888 ه. بنا كرد. اين مناره در

ص: 163

ص 171

نقشه توسعه مجيدى در مسجد النبى صلى الله عليه و آله كه در سال 1331 ه. ق. تهيّه شده است.

خارج ديوار مسجد شريف نبوى است، چسبيده به مدرسه

ص: 164

محموديه كه در آنجا بود. اين مدرسه در عمارت اول سعودى ها خراب شد.

اصلاحات و ترميمات مسجد شريف نبوى بعد از سلطان عبدالمجيد

بعد از سلطان عبدالمجيد برخى اصلاحات و ترميمات در مسجد شريف نبوى صورت پذيرفت كه آن ها را به اختصار ذكر خواهيم كرد.

15- در عهد سلطان عبدالعزيز (1277- 1293 ه.)

مدخلى جلو باب السلام اضافه شد (برحسب عبارتى كه بر آن نوشته شده) و آن عبارت از تالارى است كه درگاه آن طاقى قوسى است دو طرف جنوبى و شمالى آن به سنگ هاى بورسلان (قيشانى) پوشيده شده، و بر آن نقش هايى است به رنگ هاى نباتى آبى. مدخل را گنبدى گران بهاست و بالاى در نيز به نقش هاى رنگين به هيئت منحنيهايى، زيور يافته است.

16- درعهد سلطان عبدالحميد ثانى (1293- 1327 ه.)

پوشش ديوارهاى داخلى باب السلام به پايان رسيد و

ص: 165

اين بر طبق عبارتى است كه بر مئذنه رئيسيه نوشته شده. و تاريخ 1307 ه. را دارد.

بر سنگ هاى پايين، نقش گل هاى سرخ است و گل هاى آبى و ساقه هاى گل ها به رنگ سبز بر صفحه اى سفيد.

مسجد شريف به همان صورتى كه ابراهيم رفعت در سال 1319 ه. وصف كرده تا آنگاه كه «روتر» در سال 1343 ه. به زيارت مدينه منوره آمده و مسجد نبوى را وصف كرده است، باقى است. از منابع موجود بر نمى آيد كه بعد از توسعه سلطان عبدالحميد ثانى در سال 1307 ه.

در آنجا كارى صورت گرفته باشد. جز آنكه محراب نبوى و سليمانى درسال 1336 ه. به دست فخرى پاشا آخرين حاكم ترك بر مدينه، در فاصله سالهاى 1335 تا 1337 ه.

تجديد گرديد.

ص: 166

صفحه سفيد

يكى از تصاوير محذوف در اينجا بيايد؟؟؟

ص: 167

فصل پنجم: مسجد شريف نبوى در دولت سعودى

اشاره

ص: 168

ص: 169

عمارت و توسعه مسجد شريف نبوى در دوره ملك عبدالعزيز § ملك عبدالعزيز در روز دوشنبه دوم ربيع الأول سال 1373 ه. برابر با نهم دسامبر 1953 م. درگذشت. § 18

اشاره

در مسجد شريف نبوى مخصوصاً پس از پديد آمدن شكست ها و شكاف ها دربرخى ستون ها وديوار شمالى، كارتوسعه و عمارت آغاز شد. ملك عبدالعزيز اصلاحات و ترميماتى درزمين مسجد و دررواقهاى محيط به صحن درسال 1348 ه. انجام داد. سپس برخى از ستونهاى شرقى و غربى را در سال 1350 ه. اصلاح و ترميم كرد.

در فاصله ميان سال هاى 1354- 1357 ه. حكومت مصر با موافقت حكومت سعودى تعميرات فراوانى در مسجد نمود كه شامل زمين و رواق ها ومئذنه ها و درهاى ورودى بود وديوارها را نيز رنگ زد.

در سال 1368 ه. جمعى از زائران مصرى به مدينه

ص: 170

منوره آمدند و ديدند كه در برخى از ستونهاى جانب شمالى مسجد شريف نبوى شكافهاى كوچك پديدار شده. اينان براى نجات مسجد شريف نبوى، در مطبوعات فرياد و فغان بر آوردند. ملك عبدالعزيز دستور داد كه براى رئيس الوزراى مصر تلگراف كنند كه اين سرو صداها رابخواباند؛ زيرا دولت سعودى خود عهده دار اين مهم خواهد شد.

پس در جرايد محلى به مسلمانان اطمينان دادند كه در خبر مصريان مبالغه شده و آثار شكاف محدود بوده و به زودى مرمت و تعمير خواهد شد. اين خبر سبب خوشحالى مسلمانان در سراسر جهان گرديد.

براى اجراى اين مهم، شيخ محمد بن لادن برگزيده شد. او با جماعتى از مهندسان به ديدار محل كار و تفحص در آن رفتند و شرح ماجرا را به ملك عبدالعزيز در رياض گزارش دادند. و در سال 1370 دست به كار شدند. مقرر شد كه بناى جنوبى را به حال خود نگهدارند و سه جناح متصل به آن را خراب كنند و مئذنه هاى عقبى را بر دارند و به جاى آن دو مئذنه در دو ركن شمالى برآورند و مسجد را از سمت شمال توسعه دهند.

ملك عبدالعزيز پس از شنيدن اين گزارش ها، امير

ص: 171

عبداللَّه الفيصل را مأمور آغاز كار نمود. در تاريخ يازدهم ماه رمضان سال 1370 به شيخ محمدبن لادن توصيه شد كه در ضمنِ توسعه، براى نگهدارى مسجد شريف نبوى كوشش بسيار كند.

شيخ محمد بن لادن در ماه رمضان سال 1370 ه. به مدينه آمد و در اجتماعى كه امارت مدينه، در ماه شوال همان سال، در داخل حرم شريف به رياست امير مدينه منوره، عبداللَّه السديرى تشكيل داد شركت نمود، درآن مجلس تصميم گرفته شد كه براى توسعه چه جاى هايى را بايد خراب كرد يا بكلى از ميان برداشت.

آغاز اولين توسعه سعودى در مسجد شريف نبوى

در آغاز تصميم گرفته شد كه خانه هاى اطراف مسجد شريف نبوى خراب شود. اين كار در پنجم شوال 1370 ه.

شروع شد. براى پرداخت بهاى خانه ها مجلسى تشكيل شد. همچنين در باب خراب كردن مِئذنه ها و رواق هاى شمالى و شرقى و غربى مسجد بحث شد. و به كندن پىِ بنا شروع كردند.

در ربيع الأول سال 1372 ه. اولين سنگ بنا نهاده شد.

ص: 172

ص 180

صحن اوّل مسجدالنبى صلى الله عليه و آله از عمارت مجيدى و آغازين توسعه سعودى

ص: 173

اين كار به وسيله ملك سعود، كه در آن وقت ولى عهد بود، انجام پذيرفت.

در چهاردهم شعبان سال 1372 ه. حفر پى ها در جانب غربى، در منطقه باب الرحمه آغاز شد. در اين روزها ملك عبدالعزيز درگذشت و ملك سعود جاى او را گرفت. وى به مدينه آمد. كار با نظم و ترتيب پيش مى رفت و مسجد پس از توسعه در پنجم ربيع الأول سال 1375 ه. افتتاح شد.

دراين توسعه اوليه به سطح مسجد 6024 متر مربع افزوده شد و مساحت اجمالى آن به 327/ 16 متر مربع رسيد.

زمين صحن به مرمر سرد كننده، كه حرارت خورشيد را نگه نمى دارد و همواره كسانى كه پاى بر آن مى نهند خنكى مطبوعى را احساس مى كنند، مفروش شد. در اين صحن هشت ستون رخامى سفيد است كه كارِ ايتاليا است و سرِ ستون ها و تاج آن ها برنز زرد است و منقوش. بالاى آن ها ستون هايى آراسته گذاشته شده ودر داخل آن ها لامپ هايى براى روشن نگهداشتن صحن.

در دو طرف شرقى و غربىِ صحن، سه رواق در هر طرف وجود دارد. پشت اين صحن كه از مشرق به مغرب امتداد دارد، جناحى است با سه رواق كه نور افكنهاى بزرگى جهت روشنايى بالاى اين رواق ها تعبيه شده است.

ص: 174

در جانب شرقى اين جناح درِ بزرگى نصب شد داراى سه فُرجه. آن را به نام آغازگر توسعه باب الملك عبدالعزيز ناميدند. همچنين در جهت غربى درى همانند درِ پيشين باز شد موسوم به «باب الملك سعود»، كه توسعه به دست او پايان گرفته بود.

در جهت شمالى اين جناح، صحن ديگرى پديد آمد از هر حيث همانند صحن نخستين. جناح شمالى مسجد نبوى را پنج رواق بود و نيز سه در، از غرب به شرق؛ باب عمربن خطاب، باب عبدالمجيد و باب عثمان.

در دو ركن شمال شرقى و شمال غربى دو مِئْذنه بر آورد ارتفاع هر يك هفتاد متر. عمارت سعودى ديوار غربى را كاملًا از باب السلام تا باب عمر در برگرفته و به همان شكل و هيئت جانب شمالى و شرقى ساخته و مزين گرديد تا مسجد در زيباترين و پرشكوهترين صورت هاى خود جلوه كند.

وصف كلى مسجد شريف نبوى پس از توسعه نخستينِ سعودى به ارقام

در طرحى كه ريخته بودند، همه همّشان بر اين بود كه گونه اى هماهنگى ميان توسعه اول سعودى و ساخته هاى

ص: 175

سلطان عبدالمجيد (عمارة المجيديه) كه مقرر شده بود باقى بماند، به وجود آيد. از عمارت سلطان عبدالمجيد فضايى به مساحت 6247 متر مربع زايل شود و مساحت ديگرى بر آن اضافه گردد. بنابراين مجموع توسعه نخست سعودى 12271 متر مربع شد و اين بيشترين توسعه اى بود كه مسجد شريف نبوى تا آن وقت يافته بود. اما آنچه از عمارت سلطان عبدالمجيد باقى ماند به 4056 متر مربع رسيد كه شامل جزء مسقّف قبله اى بود. اين جزء مشتمل بود بر حجره مطهره و گنبد سبز او ومصلاى حضرت رسول صلى الله عليه و آله وروضه مطهره ومنبر شريف وستون هاى باستانى و مئذنه رئيسى و مئذنه باب السلام و مصلاى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله آنگاه كه به سوى بيت المقدس نماز مى گزارد. از آنچه گذشت براى ما وضع مسجد شريف نبوى پس از توسعه عمارت سعودى بدين نحو معلوم مى شود:

1- قسمت جنوبى از باب الرحمه و باب النساء جزو عمارت سلطان عبدالمجيد است، در سال 1265- 1277 ه.

2- قسمت شمالى از باب الرحمه و باب النساء جزو عمارت ملك عبد العزيز آل سعود است، در سال 1370- 1375 ه.

3- بناهاى حجره مطهر وپايه هاى گنبد سبز

ص: 176

(القبةالخضراء) و ستون هاى آن، از عمارت قايتباى است، در سال 887 ه.

4- پنجره هاى اطراف حجره شريف نبوى، از بناهاى الظاهر بيبرس است به سال 668 ه. و ملك زين الدين كتبغا در سال 694 ه.

5- گنبد سبز (القبةالخضراء) و اول كسى كه آن را رنگ سبز زد، سلطان عبدالحميد است در سال 1233 ه.

6- محراب نبوى ساخته قايتباى است در سال 888- 890 ه.

7- محراب سليمانى، كه در جانب راست منبر است، ساخته اشرف اينال است، در سال 860 ه.

8- محراب عثمانى در ديوار قبله اى مسجد، از بناهاى قايتباى است به سال 888- 890 ه.

مساحت توسعه اول سعودى

توسعه اول سعودى شامل بخش هايى از عمارت مجيديه بود كه آن را ويران كردند وضمن عمارت اوليه سعودى بناكردند. اين بخش ها ازباب الرحمه در غرب تا باب عمر در شمال و از باب النساء در شرق تا باب عثمان در شمال را در برداشت.

ص: 177

ص 184

نقشه اى از توسعه اوّل مسجدالنبى به وسيله سعودى

ص: 178

بنابراين بهتر است آن را بدين گونه توضيح دهيم:

1- مساحت مسجد شريف نبوى، پيش از توسعه اول سعودى 10303 متر مربع.

2- مساحت بخش هايى كه در جهات سه گانه خراب شد 6247 مترمربع.

3- باقيمانده مساحت در جانب قبله اى ازبناى مجيديه 4056 متر مربع.

4- مساحت زيادت در توسعه اوليه سعودى 6024 متر مربع.

5- مساحت اجزايى كه در توسعه اوليه سعودى بار ديگر تعمير شد 6247 متر مربع.

6- مساحت توسعه سعودى براى توسعه تقريبى 12271 متر مربع.

7- مساحت تقريبى مسجد بعد ازتوسعه اوليه سعودى 16327 مترمربع.

ويژگى هاى تعميرات اوليه سعودى در مسجد شريف نبوى

بناى نخستينِ سعودى در مسجد شريف نبوى از بتون مسلح است. ستون ها را، سر ستون هايى است از مسِ زردِ

ص: 179

منقش به انواع نقش هاى بديع.

ص 186

ستون هاى مسجد النبى در توسعه سعودى كه بالاى آنها طوق هايى از مس زرد است.

پايه هاى ستون ها در مرمر پوشيده شده كه بيشتر

ص: 180

سفيدند. ستون ها هم، رنگِ سفيد درخشان دارند. بر بناى مسجد رنگ سفيد از هر رنگ ديگر بيشتر است، اندكى هم سرخ يا سياه.

اما بر آن قسمت از بناى مجيديه كه تا كنون باقى مانده، رنگ سرخ و سياه غلبه داشت ولى رنگ سفيد كرمى بر آن زدند تا با ساخته هاى سعودى در مرحله اول و دوم هماهنگى پيدا كند، همچنين سر ستون هايى را كه از سنگ ساخته شده بود، به نقش هاى زيبا بياراستند. بيشتر پايه هاى ستون ها پوشيده در طوق هاى مسى است.

در ضمنِ توجه دولت به مسجد شريف نبوى، فرمان داده شدكه ستون ها را تا نصف آن ها با بتون مسلّح بپوشانند تا بيشتر استحكام يابند و عمرشان طولانى تر شود. و بر بالاى آن ها طوق هايى از مس زرد بستند كه بر شكوه و زيبايى آن ها افزود.

درهاى مسجد شريف نبوى بعد از توسعه نخستين سعودى

1- باب السلام، در ركن جنوب غربى مسجد شريف نبوى است، محاذى درى كه عمربن خطاب ساخته است.

ص: 181

ص 188

باب السلام در بناى عثمانى و سعودى

2- باب الصديق، در غرب مسجد شريف نبوى و معروف است به روزن ابوبكر. كسانى كه مسجد را تعمير و ترميم مى كردند، درى محاذى روزن ابوبكر مى ساختند تا

ص: 182

بر مكان آن دلالت كند. در عمارت اول سعودى دروازه بزرگى كه سه قسمت داشت، ميان باب السلام و باب الرحمه ساختند و آن را «باب الصديق» ناميدند.

3- باب الرحمه، در غرب مسجد و به «باب عاتكه» هم معروف است.

4- باب جبرئيل، در شرق مسجد و شمال شرقى حجره شريف.

ص 189

باب جبرئيل

5- باب النساء، در شرق مسجد است، بعد از باب

ص: 183

جبرئيل از شمال و آن محاذى درى است كه عمر بن خطاب گشود، آنگاه كه مسجد شريف نبوى را توسعه مى داد.

ص 189

باب النساء

6- باب عبدالعزيز، در شرق مسجد است بعد از باب النساء و آن عبارت از سه در وسيع است كه از شرق به خيابان ملك عبدالعزيز باز مى شود.

7- باب عثمان بن عَفّان، در ركن شمال شرقى مسجد شريف نبوى.

ص: 184

8- باب المجيدى، در وسط ديوار شمال شرقى مسجد و آن عبارت است از يك در كه پس از عمارت سلطان عبدالمجيد به اين اسم ناميده مى شد.

9- باب عمربن خطاب، در ركن شمال غربى مسجد شريف نبوى واقع شده و آن عبارت از يك در است.

10- باب سعودى، در غرب مسجد است، بعد از باب الرحمه از جانب شمالى وآن عبارت از سه در وسيع است و مواجه با باب عبدالعزيز.

11- ملك فهد بن عبدالعزيز، دستور داد كه در جهت جنوب شرقى رو به روى باب السلام درى باز كنند. اين دَر در سال 1410 ه. باز شد و سبب تسهيل در امر ورود و خروج زائران گرديد.

12- در توسعه ملك فهدبن عبدالعزيز راهروى جلو ديوار قبله به طول 5/ 82 متر و عرض 95/ 4 متر احداث شد و در آن سه در گذاشتند، عرض هر در 5/ 2 متر بود: درى محاذى باب السلام در غرب و درى محاذى باب جبرئيل در شرق و درى در وسط كه به تالار مخصوص نماز بر جنازه ها باز مى شود. طول اين تالار 25/ 11 متر است و عرض آن 95/ 4 متر. نيز درى در ديوار قبله به عرض دو متر باز شد. اين در در طرف راست امام است. امام از آن در،

ص: 185

براى نماز بر جنازه ها به تالار مى رود.

اولين نماز برجنازه ها در اين مكان، دراول ماه رمضان 1415 خوانده شد.

ص 190

درهاى مسجدالنبى بعد از توسعه اوّل سعودى

مناره هاى مسجد شريف نبوى در نخستين توسعه سعودى

در نخستين تعمير و ترميم مسجد شريف نبوى، كه در عهد سعودى از 1370 تا 1375 ه. مدت گرفت، مسجد را

ص: 186

چهار مناره بود. مناره شمال غربى موسوم به «التشكيليه» و مناره شمال شرقى موسوم به «السنجاريه» و مناره باب الرحمه را خراب كردند. و به جاى آن ها دو مناره ساختند؛ يكى در جهت شمال شرقى و ديگرى در جهت شمال غربى. خصوصيات مناره هايى كه در عهد سعودى ساخته شده از اين قرار است:

عمق هر مناره 17 متر و ارتفاع آن 70 متر و مناره ها را چهار طبقه است.

توضيحات و آمارى از توسعه اول مسجد شريف نبوى

1- براى توسعه اوليه مسجد نبوى شريف به وسيله دولت سعودى، در سال 1370- 1375 ه. هفتاد ميليون ريال سعودى بودجه معين شد؛ سى ميليون براى ساختن بنا و چهل ميليون براى خريدن املاك و خانه ها و اراضى اطراف.

2- مساحت اراضى و خانه هاى گرفته شده از اشخاص 22955 متر مربع بود و شمار املاك 34 قطعه بود و اين ها در جانب غربى و شرقى و شمالى مسجد بود.

3- براى امر توسعه دفتر خاصى تأسيس گرديد، با بيش

ص: 187

از پنجاه عضو كه كارهاى ادارى و حسابدارى و مهندسى را بر عهده داشتند:

قسمت فنى 14 مهندس و 400 تكنيسين و 1600 كارگر داشت.

براى امر توسعه و ترميم، كارگاهى تشكيل شد در آبار على (در فاصله هشت كيلو مترى مدينه) كه در آنجا سنگ هاى لازم را مى بريدند. شمار كارگران اين كارگاه به 400 نفر مى رسيد.

آمارى از ترميمات و تعميرات اوليه سعودى

آمارى از ترميمات و تعميرات اوليه سعودى

اشاره

شماره تعدادشرح توضيحات

6891 طاقها-

2322 ستون هاى مستدير-

4743 ستون هاى محيط به ديوار-

54 رواق ها يا ايوان هاى شمالى در انتهاى مسجدميان دو صحن

35 رواق ها يا ايوان هاى ميانى

36 رواق ها يا ايوان هاى شرقى

37 رواق ها يا ايوان هاى غربى

ص: 188

شماره تعدادشرح توضيحات

28 صحن هاى مسجد دو فضاى باز در مسجد

449 پنجره ها

910 درها

211 مئذنه ها در شمال مسجد

7012 متر ارتفاع هر مئذنه

1713 متر عمق پى هر مئذنه

514 متر عمق پى هاى ديوارها و ستونها

12815 متر طول ديوار شرقى

12816 متر طول ديوار غربى

9017 متر طول ديوار شمالى

توجه به بناى جنوبى مسجد شريف نبوى

از آغاز روى كار آمدن دولت سعودى تا كنون ترميمات و اصلاحاتِ بناى جنوبى (جانب قبله) مسجد شريف نبوى متوقف نشده است. امر باز سازى و ترميم را بر عهده مهندسان چيره دست گذاشته اند و از اين توجهات و اهتمامات، موارد زير است:

1- محافظت ديوار قبله و تجديد كتيبه هاى قرآنى و نامهاى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به آب طلا، تا مگر رونق و جمال

ص: 189

نخستين را باز يابند.

2- محافظت گنبدها و تزيينات داخل و تعمير و پوشش دادن آن ها از خارج، هر وقت كه اين امر ضرورت يابد.

3- رنگ آميزى به رنگ سرخ، سپس سفيد در سال 1413 ه. تا با رنگ عمارت سعودى هماهنگ شود.

4- واگذار كردن نظافت آن به يك شركت سعودى كه در اين كار تخصص دارد؛ مانند ديگر مساجد.

5- افزودن بر قنديل ها و چلچراغ هاى فلزىِ آب طلا داده در حجم هاى مختلف.

6- فرش كردن آن با فرش هاى فاخر و گرانبها.

7- ساختن خزانه هاى قرآن از آلمينيومِ زرد، به اندازه هاى گوناگون.

8- زياد كردن آب زمزم براى حجاج و زوار مسجد مصطفى صلى الله عليه و آله.

9- مجهز ساختن آن به آلات تصوير براى پخش مراسم مذهبى در همه اعياد و ماه رمضان المبارك و پخش نماز مغرب در هر روز.

10- تأسيس يك ايستگاه راديو به زبان عربى وانگليسى در ماه رمضان.

11- نصب بادبزن هاى سقفى و ديوارى براى راحت

ص: 190

نمازگزاران.

12- گسترش دادن شبكه سرد سازى، هر قدركه بنا توسعه داده شود.

13- ارتباط باشبكه هشدارآتش سوزى، اگر- خداى نكرده- حريق رخ دهد.

14- ايجاد مركز پليس در تمام روز و شب براى حفاظت از امنيت مسجد شريف نبوى. (1) 19

- ايجاد وزارت شؤون اسلامى و اوقاف و تبليغ و ارشاد.

توسعه سعودى در وهله دوم، در عهد ملك فيصل در سال 1395 ه.

شمار حاجيان و زائران حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله در فزونى بود، ضرورت ايجاب مى كرد كه بر مساحت مسجد شريف نبوى هم افزوده شود. پس ملك فيصل دستور توسعه تازه داد و 35000 متر مربع به زمين مسجد افزوده شد.

ولى در خود مسجد تغييرى داده نشد بلكه اين مساحت افزوده، مصلّايى بود بزرگ با سايبانهايى به همان شمار كه درون مسجد به نماز مى ايستادند. در خارج مسجد هم مى توانستند به نماز بايستند.


1- ناجى محمدحسن عبدالقادر الانصارى، ترجمه: عبدالمحمد آيتى، تلخيص: رضا مختارى، مسجد شريف نبوى صلى الله عليه و آله، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 5، 1385.

ص: 191

ص 197

بناى مجيدى از شمال

ص: 192

بار ديگر 5550 متر مربع ديگر افزوده شد و در آنجا نيز سايبانهايى بر پاى شد. بدين گونه نمازگزاران بسيارى را در بر گرفت.

ص 198

سايه بانهاى موقتى در غرب مسجد النبى در توسعه ملك فيصل

توسعه در وهله سوم در عهد ملك خالد بن عبدالعزيز

در عهد ملك خالد توسعه سوم آغاز شد و مقدار 43000 متر مربع سايبان به زمين خارج مسجد در افزودند

ص: 193

ولى ساختمان مسجد را در برنگرفت.

اين توسعه بازار پارچه فروشان را، كه در 18 رجب سال 1397 آتش در آن افتاد و در جنوب غربى مسجد شريف نبوى بود، شامل شد.

آن منطقه به كلى از مردم خالى شد و صاحبان خانه و مستغلات ملك خود را تعويض كردند و زمين پس از هموار شدن به زمين مسجد شريف نبوى ضميمه شد.

توسعه تا خيابان العينيه و مواضع وضو رو به روى مسجد از جانب غربى گسترده شد.

همه خانه ها و خيابان هايى كه در اين جهت بود، از جنوب تا شمال تا شارع الساحه و از ديوار غربى حرم تا المناخه جزء مسجد شد.

از اين قسمت بخشى به محل توقف خودروها اختصاص يافت و بخش ديگر را سرپوشيدند و با چراغ هاى پرنور همچنين بادبزنها و بلندگوهاى مجهّز ساختند؛ بدين گونه مسجد شريف نبوى صلى الله عليه و آله براى زائران مسجد الرسول، از هر حيث آماده شد.

ص: 194

تصوير ص 98

سايه بانهاى موقت ديگر از سمت ديگر

ص: 195

فصل ششم: مسجد شريف نبوى در عهد ملك فهد

اشاره

ص: 196

ص: 197

مقدمه

پس از آنكه در 21 شعبان سال 1402 ه. ملك فهد زمام امور مملكت سعودى را به دست گرفت. سايبان هاى موقتى را، كه در ناحيه غربى مسجد شريف نبوى بر پا شده بود، كافى ندانست؛ زيرا آن ها نمى توانستند چنانكه بايد همه زوار و نمازگزاران را از گرماى آفتاب و سرماى زمستان حفظ نمايند.

در سفرى كه در ماه محرم سال 1403 ه. به مدينه نمود، دستورى صادر كرد كه بايد مساحت حرم شريف نبوى ده ها برابر آنچه هست بزرگتر شود و براى اين كار همه امكانات را مهيّا نمود تا مسجد به صورت وسيعترين و زيباترين مساجد عالم درآيد. از اين رو نقشه هاى تفصيلى رنگين تهيه كرد كه اساس تغيير و تنظيم و تعمير مسجد بود.

مهندسان و متخصصان براى اجراى فرمان، به كشيدن نقشه ها به صورت منظم و سريع پرداختند. آنگاه يك

ص: 198

ص 204

مسجد النبى پيش از آخرين توسعه، كه در شرق و غرب آن سايه بانهاى موقّت ديده مى شود.

كميسيون در سطح وزارت، به رياست خود و نيابت امير عبدالمجيد بن عبدالعزيز امير منطقه مدينه منوره، تشكيل داد و كار هر روز و بدون درنگ آغاز شد و علاوه بر مسجد شريف نبوى، ديگر مساجد مدينه منوره نيز از نظر دور نگه داشته نشد؛ از جمله مسجد قُبا، و مسجد جمعه و مسجد قبلتين و مسجد ميقات و غير آن از مساجد تاريخى بجز مساجد سبعه مشمول توسعه و آبادانى شدند.

ص: 199

در تمام مدتى كه كار تعمير وترميم پيش مى رفت، نه در شب نمازتعطيل شد و نه در روز. امروز مسجد شريف نبوى به زيباترين و شكوهمندترين صورت خود در تمام طول تاريخ جلوه مى كند.

ص 205

ازدحام در مسجد النبى پيش از آخرين توسعه

شروع و چگونگى توسعه جديد

شروع و چگونگى توسعه جديد

در روز جمعه، نهم ماه صفر 1405 ه. بعد از نماز جمعه، اولين سنگ بناى توسعه جديد مسجد بر نهاده شد، و از لوح يادبودى كه در جانب غربى روزن ابوبكر نصب شده بود، پرده بردارى گرديد و اين نشانِ اجازت به اجراى نقشه بود. براى آنكه كار بهتر پيش رود كميسيونى به

ص: 200

رياست امير عبدالمجيدبن عبدالعزيز، امير منطقه مدينه منوره تشكيل، و اجراى اين برنامه هم بر عهده مؤسسه بن لادن واگذار شد. رييس اين مؤسسه شيخ بكر محمد بن لادن بود. او در روز شنبه 17 محرم سال 1406 ه. برنامه راتنفيذكرد. از اين قرار:

توسعه و ترميم ملك فهد عبارت است از احداث بناى جديدى در كنار مسجد كه از شمال و غرب و شرق متصل و محيط به آن بود به مساحت 82000 متر مربع كه براى 137000 نمازگزار جاى داشت و مساحت مسجد پيش از توسعه- چنانكه گفتيم- 16327 متر مربع بود؛ بدين گونه مساحت اجمالى مسجد بعد از توسعه 98500 متر مربع شد كه براى 167000 نمازگزار جاى داشت.

استفاده از پشت بام توسعه براى نماز، بعد از فرش كردن آن با مرمر كه مقدار 67000 متر مربع شد و گنجايش 90000 نمازگزار را دارد. بنابراين گنجايش مسجد شريف نبوى بعد از توسعه به 257000 نفر رسيد. و مساحت تقريبى آن به 165500 متر مربع رسيد.

اما فضاهايى كه محيط بر مسجد شريف نبوى بود مساحتشان 235000 متر مربع است. زمينش به مرمر و گرانيت در اشكال هندسى زيبا به شيوه اسلامى و رنگ هاى

ص: 201

مختلف زيبا پوشيده شده است و بخش بزرگى از آن را سايبان هايى است كه به طور خودكار باز و بسته مى شوند تا بر نمازگزاران هنگام نماز سايه افكنند.

ص 207

نقشه همه توسعه هاى مسجد شريف نبوى

مساحت اين سايبان ها 135000 متر مربع است وگنجايش 250000 نفر را دارند و اما اگر تمام ظرفيت را حساب كنيم مى تواند 450000 نفر را در برگيرد و اين شمار تا 700000 هزار هم مى رسد و در اوقات ماه مبارك رمضان و حج و عمره و هنگام اوج جمعيّت تا يك ميليون نفر هم مى توانند به نماز بايستند.

مكان هايى براى وضو گرفتن و دستشويى پيوسته به

ص: 202

محل توقف خودروها در زير زمين است. اين عرصه ها اختصاص به پيادگان دارد و خودروها نمى توانند به آنها داخل شوند. اطراف آن راديوارها و دربندها از هر سو احاطه كرده و به وسيله 120 نور افكن كه بر پايه هاى رخامى قرار دارند روشن مى شود.

آن قسمت از زمين هم كه بين مسجد قديم و توسعه اوّل سعودى قرار دارد با 12 سايبان بزرگ به همان ارتفاع سقف ديگر سايبان ها هر يك به مساحت 306 متر مربع كه به طور خودكار باز و بسته مى شوند، پوشيده شده و اين به خاطر آن است كه نمازگزاران را از تابش خورشيد و باران حفظ كند.

بدين سان مسجد شريف نبوى به صورت پر شكوهترين و عظيم ترين بناهاى روى زمين گرديد و در اين توسعه اخير پنج برابر بر سطح آن افزوده شد. اين امر ايجاب مى كرد كه خانه ها و اراضى همجوار را از صاحبانشان بخرند و خراب كنند. مساحت اين خانه ها حدود 100000 متر مربع بود.

در مجموع هزينه اى كه دولت براى اين توسعه پرداخت سى ميليارد ريال سعودى بود.

عرض عرصه هايى كه محيط به مسجد شريف نبوى است بين 100 و 150 متر است و اين از جهت شمالى و

ص: 203

غربى و جنوبى است ولى در جانب شرقى خيابانى را كه ميان مسجد و ساختمان ها و بقيع قرار دارد به حال خود باقى نهادند؛ زيرا ممكن نبود چيزى از بقيع كاسته شود، بلكه از سمت شمال و مشرق و جنوب بخشهاى بزرگى به بقيع افزوده شد.

همچنين براى انتقال نمازگزاران به پشت بام مسجد پله هاى برقى متحرك كار گذاشته اند.

در توسعه دوم شش مناره جديد ساخته شد كه ارتفاع هر يك 104 متر است؛ يعنى 32 متر بيش از ارتفاع مناره ها در توسعه اول سعودى. بنابراين مسجد پس از توسعه دوم داراى ده مناره گرديد. مناره هاى جديد به گونه اى ساخته شده اند كه با مناره هاى پيشين هماهنگى داشته باشند.

ص 209

مناره هاى جديد و پيشين مسجدالنبى

طول تونل خدمات، 7 كيلو متر و عرض آن از درون 10/ 6 متر است و ارتفاع آن 10/ 4 متر است. سراسر آن از

ص: 204

بتون مسلح است. حاوى دو لوله براى نقل آب سرد.

قطر هر لوله 90 سانتى متر. امكان نصب دو لوله ديگر هم در درون تونل هست كه در صورت نياز مبرم از آن ها استفاده كنند. در اين تونل 31 غرفه تهويه است همراه با خنك كننده هاى لازم.

ديگر از تأسيسات، ايستگاه مركزى خنك كردن آب است و پايگاه هاى برق و توقفگاه هاى خودروها كه هر يك با استفاده از تمام امكانات فناورى ساخته شده اند تا زائران مسجد شريف نبوى از هر حيث در آسايش باشند.

در توسعه مرحله دوم سعودى براى مسجد شريف نبوى هفت مدخل اصلى تعبيه گرديده. سه مدخل در ناحيه شمالى توسعه و دو مدخل در دو ناحيه شرقى و غربى.

هر مدخل را پنج در در كنار يكديگر است، هر يك به عرض سه متر ولى در دو طرف آن ها درى است به عرض شش متر، بدين طريق شمار درهاى هر يك از مدخل هاى اصلى به هفت مى رسد. مدخل ملك فهدبن عبدالعزيز در وسط ناحيه شمالى بخش توسعه يافته است، بر سر اين مدخل هفت گنبد بتونى است و در هر طرف آن مناره اى است به بلندى 104 متر، به طور كلى حرم شريف نبوى را

ص: 205

83 در است كه عرض مجموع آن ها تقريباً 340 متر است و بلندى هر در 6 متر است.

توسعه مسجد شريف نبوى در وهله دوم در عصر حاضر نسبت به گذشته از اين امتيازات برخوردار است:

1- استفاده از يك زيرزمين به عمق 5/ 4 متر و به وسعت 79000 متر مربع براى وسايل تهويه و تلطيف محيط. اين زيرزمين 8 در دارد.

2- ساختن پله هاى برقى براى كمك به نمازگزاران در رسيدن به پشت بام كه براى نماز مهيا شده، همان گونه كه در حرم شريف مكى براى نماز در مواقع حج وجود دارد.

3- احداث سقف متحرك براى پوشش 27 موضع كه طول ضلع هر يك از آن ها 18 متر است. اين سقف ها به نيروى برق باز و بسته مى شود.

4- افزوده شدن مئذنه ها، از چهار مئذنه در توسعه وهله اول، به ده مئذنه در حال حاضر. بلندى هر مئذنه از روى زمين تا هلال بالاى آن 104 متر است.

5- تهويه نيكو و مناسب؛ به گونه اى كه هواى خنك از دريچه هايى كه بر ستونها استوار شده به درون مى آيد.

6- ساختن تونل خدمات از زيرزمين در توسعه جديد به طول 7 كيلو متر و عرض 10/ 6 متر و ارتفاع 10/ 4 متر

ص: 206

جهت رساندن آب خنك و برق اضطرارى به قدرت 125000 كيلو وات به مسجد شريف نبوى.

7- توقفگاه خودروها كه گنجايش 4444 خودرو دارد.

اين توقفگاه در زيرزمين است و از همه خدمات لازمه برخوردار.

8- اين امر باعث شد كه اطراف حرم آباد شود و دامنه آبادى ها تا درون مدينه هم كشيده شود.

9- بازارها و مراكز بزرگ بازرگانى و مجتمع هاى مسكونى ساخته شده.

10- مركز مدينه را به اطراف مسجد شريف نبوى تغيير داد.

11- در اطراف مسجد شريف نبوى ساختمان هاى مرتفع احداث شد.

12- به طور كلى نقشه مدينه تغيير كرد و شهر از چهار طرف گسترش يافت.

13- ميدان هاى بزرگى در اطراف مسجد احداث شد.

14- از حيث معمارى در شهر تحوّلى پديد آمد.

15- در روزهاى خاص تعداد بيشترى براى نمازگزاردن در حرم نبوى گرد آمدند و وسعت مسجد جوابگوى آن جمعيت گرديد.

ص: 207

توسعه عمارت مسجد شريف نبوى در طول تاريخ:

الف: پيش از توسعه سعودى در وهله اول

ب: بعد از توسعه سعودى در وهله اوّل

ج: توسعه در عصر ملك فهد

شرح الف ب ج توضيحات

1 مساحت عمارت مسجد شريف 985001650010300 متر مربع نبوى

2 مساحت پشت بام براى نماز 000 000 000 67 متر مربع

3 مساحت ميدان هاى محيط به مسجد 000 000 000 235 متر مربع

4 مجموع مساحت ها 300 010 650 001 005 4 متر مربع

5 گنجايش براى نمازگزاران 000 017 800 002 500 6 تا يك ميليون هنگام اوج جمعيت

6 شمار مئذنه ها 1045

7 ارتفاع مئذنه ها 1057260 متر طول

8 شمار توقف گاههاى خودروها 000 000 444 4 (در زيرزمين)

9 شمار محل هاى وضو 000 000 800 6

10 شمار محلهاى شست و شو 000 000 500 2 (مثل حمام)

11 شمار پله هاى ثابت 000 000 18

12 شمار پله هاى متحرك 000 000 4

ص: 208

13 محل تهويه 000000 جايگاه ظرفيت بيش از مركزى 25000 تن

14 سقف هاى متحرك 27000000

15 شيرهاى آب آشاميدنى 560000000

16 تونل خدمات 1000000 به طول 7 كيلومتر و عرض 10/ 6 متر

پايان بنا در توسعه مسجد شريف نبوى:

در روز جمعه، يازدهم ماه ذوالقعده سال 1414 ه.

ملك فهد بن عبدالعزيز به مسجد شريف نبوى آمد و پس از نطقى، آخرين سنگ بناى توسعه در زمان خود را نصب كرد و كار به پايان آمد. (1) 20


1- ناجى محمدحسن عبدالقادر الانصارى، ترجمه: عبدالمحمد آيتى، تلخيص: رضا مختارى، مسجد شريف نبوى صلى الله عليه و آله، 1جلد، نشر مشعر - تهران، چاپ: 5، 1385.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109